ای سپهسالار لشکر مهدی ، ای رهبر کبیر ، ای امام مسلمین ، ای خاموش کننده فتنه ، ای فصیح الفصحا و ای مقام عظمائی که امام سجاد را افتخار قوم و خویشی و نَسَبیت عطا فرمودید .

هر چه میخواهم عناوین آن بزرگوار را کوتاه کنم قلم مهلت و مجالم نمیدهد.

از آنجا که از بضاعت مالی آن وجود ذیجود مستحضر هستیم و میدانیم اگر به مکه نروید ، کعبه مشتاقانه به زیارت آن قدیس خواهد آمد لذا سفر ساده و بی پیرایه آن کهکشان نور و معرفت و کمال به دیار قم را بهانه نموده تا بار دیگر با آن ولی امر و فقیه مطلقه تجدید عهد نمائیم.

روایت است که در ولایت قم ، دُرفشانی نموده و از میکرب و ویروس و سایر موجودات ریز و خاک و خاشاک سخنان گهربار اخراج نموده و افتخار جاری شدن بر زبان داده اید.

ای عیسای زمانه ، شاعرکی هستم گمنام و بی نام و نشان که سفر پر خطر آن کجور ابدی را پیش بینی نموده که بطور بدیهه به آن کبیر الکبرای زمانه تقدیم و امید صله نیز ندارم.

چون بُود اصل گوهری قابل

تربیت را درو اثر باشد

هیچ صیقل نکو نداند کرد

آهنی را که بد گُهر باشد

سگ به دریای هفت گانه شوی

که چو تر شود پلیدتر باشد

خر عیسی گرش به مکه برند

چون بیاید هنوز خر باشد

الخميس 13 ذوالقعدة 687 هجری قمری!

شیخ سعدی شیرازی (مشرف الدین)

اخبار امروز جهان تحت الشعاع نجات 33 معدنچی در سان خوزه شیلی قرار گرفت. پس از 69 روز زحمات فراوان و شبانه روزی تیم های مختلف نجات در ساعت 7 ونیم بوقت ایران اولین معدنچی از عمق 600 متری زمین خارج و به آغوش خانواده نگران و رئیس جمهور منتظر و سایر مقامات دولتی و صدها دوربین خبرگزاریهای مهم دنیا باز گشت. رئیس جمهور و مسئولان دولتی بولیوی بخاطر پیشواز تنها معدنچی بولیوی نیز به شیلی سفر نموده تا بازیافت زندگی ویرا تبریک گویند. این شرافت بشری است.

در 69 روز گذشته 12 نفر در اصفهان ، زنجان ، دهدشت و پیش 16 نفر در کردستان و بلوچستان و ... تعدادی نامشخص که رقم آن از صدها نفر بیشتر تخمین زده میشود در مشهد اعدام شده اند. آخرین خبر آنکه دادستان! مشهد از قطع دست سارقی ابراز خوشحالی نموده و اینکه این عظمت و جلال جمهوری اسلامی را ادامه خواهند داد! اینهم کرامت اسلامی!؟

در مقابل شرافت انسانی مردم شیلی سر تعظیم فرو میآورم و به کرامت اسلامی خامنه ای تف و لعنت.

در طول سی و یک سال گذشته ، اعدامهای دسته جمعی و مکرر ، شکنجه و ترور و شقاوت دایمی ، ارعاب و زندانی کردن فله ای نه فقط نتوانست مردم را آرام و ساکت کند بلکه روز بروز اثرات یکپارچگی مردم و عدم اطاعت از تز های ولایت فقیه و نفی و سرپیچی از قانون شدت و سرعت بیشتری یافته است. فقر شدید اقتصادی اکثریت جامعه ، چنگ و دندان نشان دادن به مردم و حمله به پارکها و مجامع عمومی ، شدت دادن به بگیر و ببند علیه زنان ، گرانی بی حد و حصر ، بحرانهای شدید اقتصادی و مدنی ، تحریم های مکرر که توان دستگاههای اجرائی را به صفر رسانده و میرود تا عمق جامعه را اثر گذار باشد ،. سر باز زدن سرمایه داران و شرکتهای بزرگ خارجی در معاملات با حکومت ولی فقیه ، فساد و بی آبروئی از رهبر تا نوکر ، آشکار شدن دروغهای مکرر در داخل و خارج ، عدم وجود سیاستمدار و بی کفایتی سران قوم از صغیر و کبیر ، عدم حمایت روس و چین بدلیل به کف دیگ خوردن منابع مالی و غارت سرمایه های ملی همه نشانه آنست که انفجار از داخل شروع شده و تمام ارکان حکومت مطلقه ولایت فقیه در حال فروپاشی است.

بنیان و بنیاد ولایت مطلقه در حال فروریزی است. حماقت های سلسله وار خامنه ای خرفت و جاه طلبی وی از یکطرف فرصتهای طلائی که میتوانست در طول سال گذشته حداقل میتوانست اوضاع را بهتر کند بکلی از دست رفته اند. حتی سردمداران و چه چه گویان اطراف بیت ولی مطلقه از نداشتن سیاست و کاربری و رهبری وی روگردانیده و بسیاری از ملایان صاحب نفوذ علننا خواهان برکناری وی هستند.

از آنجا که پایه و اساس حکومت ولی مطلقه بر دروغ و تقلب و خونریزی استوار بوده و هست ، روز بروز اهدافش برای آحاد مردم ایران برملا شده و رشته هایش پنبه میشوند. مردم دیگر نه در ولایت و نه در خود وی تقدسی می بینند و نه حتی ذوق و رغبتی در حمایت از فرقه من درآوردی ولایت مطلقه فقیه و جمهوری بی سر و یال و اشکمش دارند.

هر روز خامنه ای تنها و تنها تر میشود . به سپاه پاسداران اعتمادی ندارد و میخواهند این بار ارتش را علم کرده و بجان مردم و سپاه بیاندازند.

نا دولتمردانش ، نبود مشتری برای نفت و خالی بودن خزانه غارت شده را بهانه کرده و شروع به پیش فروشی اسکله ها و بنادر کرده اند.

مافیای قدرت میداند یا باید تغییر کند و یا شورش عمومی روبرو خواهد شد ولی اینرا نیز بخوبی میداند که حتی به مقربان خود هم نمیتوانند اعتماد کنند.

از اوضاع نابسامان کنونی چنین برداشت میشود که وقایع پیش بینی شده ای بصورت سناریوی از پیش ساخته و بسیار مهمی در حال تکوین و رو در روی خامنه ای و اطرافیان او هست. اطاق فکر یا مجمع الحمقای بیت رهبری همه امکانات را روی میز و در مقابل وی قرار داده اند که هر یک از دیگری مشکلتر و پیچیده تر و در بسیاری موارد غیر ممکن و همگی حکم به نابودی جمهوری خون و شکنجه میدهند.

راه اول آنست که یک کودتای فرمایشی سریع راه انداخت. هرچند این امر خیلی هم دور از انتظار نیست ولی اشکال کار اینست که نتیجه آن ممکن است بعکس خواسته خامنه ای باشد و کودتایی کاملا حساب شده در آخرین لحظات خود ویرا نیز شامل و سرنگون شود.

راه دوم قربانی کردن احمدی نژاد و پیراهن عثمان کردن وی. این فرضیه هم ممکن است بشکست انجامد زیرا بسیاری از سران سپاه پاسداران با احمدی نژاد همراهند و با کشتار مکرر سران سپاه در حادثه های هوائی مختلف برای تمام دست اندرکاران مسلم شده که خامنه ای براحتی آنان را نیز قربانی جاه طلبی خودخواهد کرد.

راه سوم که خوابی و سرابی بیش نیست آنکه مجلس فرمایشی با استیضاح دولت و عدم رای اعتماد به دولت منفور احمدی نژاد دست نشانده ، راه را برای یک آشتی ملی و روی کار آوردن سیاستمداران کارآمد و خوش نام فراهم آورد و اصولا کسی باقی نمانده که بتواند پرچم ولایت فقیه را افراشته نگهدارد و هر کس اگر خوشنام و وارد به سیاست بود بمحض بر سر کار آمدن و با علم بر اینکه خامنه ای اصلاح شدنی نیست ، تیشه بریشه ولایت مطلقه خواهد زد.

راه چهارم شروع جنگی با هر کشوری و بهر صورت است. هر چند بارها سعی شده که کشوری را وادار به حمله به ایران کنند تا شاید با هدف ملی گرائی و عرق میهنی دوباره مردم را بدور خود جمع کند ولی نه تا کنون موفق شده و نه حتی دعوت رسمی بجنگ توسط سردمداران بی کفایت دستگاههای اجرائی نیز نتوانسته این واقعه شوم را برآورده کند. از طرفی هم خامنه ای و هم نظامیان اطراف میدانند که شعارهای پوک و پوچ و قدرت نمائی های فتوشاپی و عربده کشیدن های مکرر و افراطی نمیتواند شروع خوبی برای جنگ باشد و در همان 24 ساعت اول شکست سپاه پوشالی مسلم است. از طرفی مردم مایل به جنگ نیستند و این رجزخوانی ها آنان را نسبت به نیات پلید خامنه ای بیدار تر کرده است. مردم میدانند جنگ یعنی تصفیه و کشتار و قلع و قمع داخلی و نه دفاع از مرز و بوم یا حمله به کشور دیگری.

راه پنجم براه انداختن رفراندم یا انتخابات برای تعیین حکومت و ریاست جمهوریست که مردم یکسال است هنوز تاوان انتصابات قبلی را در حال پس دادن هستند و زندانها پر از زندانیان قبلی. نتیجه این روش از همین ابتدا معلوم است.

راه ششم که سالهاست با آن دست و پنجه نرم میکنند و هنوز نه خامنه ای و نه ملیجک هایش نتوانیته اند ماهیت آنرا چگونه بخورد جامعه ایران و طالبانهای عرب و پاکستانی بدهد ، شروع مذاکرات مستقیم و بدون موش و گربه بازی با غرب و بخصوص آمریکاست. با آنکه مذاکرات محرمانه با آمریکا قبل از فتنه 57 همیشه در جریان بوده ولی آمریکا هرگز تن به آرزوی دیرینه خمینی و خامنه ای که شناخت حکومت ولایت مطلقه و در حقیقت برسمیت شناختن ولی فقیه بوده تن در نداده ولی در معاملات اقتصادی و سیاسی و امنیتی همیشه بطور محرمانه تماس داشته اند. مانع بزرگ بر سر مذاکرات معمولی با آمریکا آنست که خامنه ای نمیداند و نمیتواند مذاکرات با آمریکا را چگونه و چطور و بصورت علنی ابراز کند. گاهی با عشوه و غمزه و گاهی با توهین و عربده ولی با احمقانه ترین روش کجدار و مریز با آمریکا روبرو میشوند. تمام ترس و وحشت خامنه ای از آنست که اگر علنی با امریکا مداکره کند و تن به خواسته های آنها بدهند ، بلافاصله با سیل مخالفت ها در میان همین چند ملای جیره خوار پیر و پاتال نظیر خزئلی و مصباح و یزدی روبرو میشود و رابطه تروریست های بین المللی که شرط عدم خرابکاری و عملیات تروریستی در ایران را مذاکره نکردن با آمریکا گذاشته اند ، تیره و تار شده و از همه مهمتر نمیداند و نمیتواتد آنرا بخورد ساندیست خورهای داخلی بدهد؟

خامنه ای کاملا مبهوت و درمانده و نمیتواند تصمیم بگیرد از میان این روشها کدامیک میتواند ویرا در مقام و منزلت دیکتاتوری مطلق نگهدارد و قدرت را از دست ندهد. کوچکترین اشتباه کیش و مات و بسرنوشت وی مانند سایر دیکتاتورهای عالم میشود.

راه آخر که گزینه نیست بلکه دیر یا زود امری اجتناب ناپذیر است، مرگ خامنه ای بهر نحو و صورتست که این واقعه نیز بنابودی سریع رژیم ولائی منجر خواهد شد و جیره خواران اطراف نیز میدانند که مردم ایران دیگر کسی بعنوان رهبر نخواهند پدبرفت و سقوط جمهوری ننگین اسلامی با مرگ خامنه ای همراه است. مزدوران و سردمداران حکومت ولائی میدانند این راه نیز بنابودی جانیان و شکنجه گران و ذزدان و غارتگران سی و یکسال گذشته خواهد انجامید و پایان خون آشام ترین دیکتارتوری مطلق قرن بیست و یکم را بهمراه اعوان و انصارش بهمراه خواهد داشت.

داستان از اینجا شروع میشود که:

اصفهان قدیم بدلیل داشتن رودخانه های فراوان منشعب از زاینده رود که از اغلب محلات شهر میگذشت و به آن (مادی) میگفتند ، سطح آب خیلی بالائی داشت و از آنجا که سیستم فاضلاب وجود نداشت ، چاه مستراح خیلی زود پر میشد.

از آنجا که اصفهانیها هنرمند بوده و هستند ، نحوه ساخت مستراحهای آنها نیز هنرمندانه و با حساب و کتاب بود ، این مکان مقدس را نزدیک درب ورودی خانه میساختند و دهانه بزرگی در خارج از خانه میگذاشتند که مستراح را زود زود تخلیه کنند و از طرفی فاضل آب چی ها (تخلیه چاه) وارد خانه نشوند. در اصفهان قدیم حرفه ای وجود داشت که به آنها ککه ورمال (keke varmal) میگفتند. این حرفه هم اکنون مرده و جای آنرا طلبگی گرفته است.

هنر ککه ورمالان آن بود که با ابزاری شبیه صافی ولی با دسته ای طولانی بطور دایم از کوچه و پس کوچه های شهر عبور میکردند و اگر سروصدائی از دیواره چاه مستراح میشنیدند ، صافی با دسته دراز را زیر چشمه توالت قرار میدادند تا ککه شخص را از تولید به مصرف گرفته و در تانکی که همراه داشتند ریخته و هر روز عصر لشکری از این ککه دزدها به خارج شهر و مناطق کشاورزی میرفتند و ککه فروشی میکردند.

از خبرهای بسیار مهم روزینامه های خبر ساز جمهوری ظلم و فساد آن است که " وا اسلاما احمدی نژاد را میخواستند در لبنان بدزدند "

به استناد این خبر کاری نداریم که این شوخی خنده داری از روزنامه هاآرتص است ولی اگر واقعا چنین میشد ماموران اسرائیلی با ا.ن تحفه رهبری چکار میخواستند بکنند؟ در لبنان که ککه ورمال نیست! و این ککه مقرنس ارزش استفاده بجای کود حیوانی را نیز ندارد که بخواهند ا.ن دزدی کنند.