Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Tuesday, March 22, 2011
علی چاخان به منبر میرود

علی چاخان در سخنان بی مایه و با کلاشی و سر هم بندی این بار در مشهد باز هم دروغ گفت و حقه بازی و شامورتی گری نمود.

طرف صحبت ملاعلی پائین خیابانی ظاهرا ملت ایران بود ولی طبق معمول روضه های 5 تومانی این نماد حماقت به پیام نوروزی اوباما پاسخی بسیار احمقانه داد که کاملا نشانه ترس و وحشت درونی این اسطوره فساد و جهالت از بیداری ملت ایران بود.

هم نفسی هم نشینی تریاک سناتوری و نشئگی کامل هم دیگر نمیتواند اشتباهات این دیکتاتور خرف را بپوشاند و کاملا مسلم است که از اوضاع داخلی ایران هیچگونه اطلاعی ندارد. طبق معمول با دست پاچگی پیام منطقی اوباما را با حقه بازی و دروغ و خدعه ، ملاخور نمود و گوز و شقیقه را بهم نسبت داد.

ملاعلی فکر میکند ملت شریف ایران نیز مانند خودش احمق و بیشعورند و فراموشکار. فریاد آزادیخواهان در 25 خرداد را با نمایش دولتی ساندیس خورهای 22 بهمن قاطی نمود.

با شعور نداشته اقتصاد اقتصاد آمریکا را سرهم بندی نمود و از بی اطلاعی از سیاست های آمریکا گله مند!

آزادیخواهان ایرانی را افرادی فرومایه و ضعیف و اسیر هواهای نفسانی قلمداد نمود و با این کلام نشان داد میزان حماقت او از خران قبرسی نیز کمتر است زیرا آنها فقط یکبار راه را اشتباه میروند ولی گاو مجسمی مانند خامنه ای هرگز نمیفهمد در دنیای مالیخولیا و اشتباه غرق شده است و اشتباهات را تکرار مکرر میکند.

بهتر است پنبه را از گوشت درآوری که سال 1390 "سال جهاد استحمار" است.

Thursday, March 17, 2011


نوروزتان پیروز و هر روزتان نوروز
Wednesday, March 09, 2011
شیخ شاهد - بخش اول

تا زمانی که خمینی ملعون زنده بود اجازه و مجالی نداد تا این کنه های سمج و زالوهای خونخوار سر از لاک خود در آورند و حتی به او نزدیک شوند و یا مقام و منزلت وی را تهدید کنند. فیوز زندگی همه آنها در دست خمینی و هر کجا که لازم بود گله گله آنها را با شیوه های مختلف سر به نیست نمود و از هتک آبرو و حیثیت تا چاقو و گلوله و بمبگذاری آنها را روانه زیر خاک نمود.

خمینی ، فطرت و ذات هم قماشان خود را بخوبی میشناخت و پرونده و سابقه تیره و تار همگی را در اختیار داشت و خوب میدانست به ملا و آخوند نما نباید روی زیادی داد که سنخ طلبه از قماش بی ریشان کمروی سابق و ریشداران پرروی جدیدند و زانو زخم خورده در محرابهای مشهد و حجره های تاریک قم.

این شکم داغ به کمر خورده های دوران کودکی ، با تجربه های دردآور ایام نوجوانی و بلغور کردن چهار کلام تازی که حتی تلفظ و معنای آنرا هنوز هم تشخیص نمیدهند ، خود را ارباب علوم و سرور جن و انس و عالم و آدم میدانند و اگر قدرتی بدست آورند همان میکنند که نمرود نمود.

همه جیره خواران و دردمندان افسل اعضای بدن فقط به به گو بودند و دستمال بدست و آلت فعل و از ترس قدرت مخوف خمینی ، آسه بیا و آسه برو و شرمنده ایام گذشته.

از جمله این قبیله شیخ روباه صفت و فرصت طلب خونخواری بود که با آتش زدن سینما رکس آبادان مراتب ارادت عملی یا همان "بیعت فقهی" خود را به خمینی اثبات و ادا نموده ولی بخاطر گذشته تاریک و کثیف خود قدر و قیمتی در بارگاه خمینی نداشت.

مسند قدرتی که بنیان آن با خون و آتش و ظلم و جور بر قرار شده بود. منبر آن بر فراز اجساد جوانان و عمله های سازنده آن را زور گیران و چاقوکشان و جاکشهای سابق شهر نو ، دیزل اباد ، سی متری و شیرین بیان و کارخانه لَری تشکیل میدادند.

پس از مرگ خمینی ملعون، با سرعتی برق آسا ، مفعولان سابق فاعل شدند و شغالان شپشوی زباله دانهای قم و مشهد بر جنازه وی حاضر و ادعای ارث و میراث نمودند.

با توسل به کوسه صفتی که امروز دندانی برایش نگذاشته اند ، آسید علی پائین خیابانی ، شمع دزد بارگاه رضا و قاتل بیگناهان سینما رکس یک شبه ره صد ساله پیمود و با شیوه ای کودتاوار همه اراذل و اوباش و رقیبان بیت را از دور خارج و بر مسند خمینی تکیه زد.

شیخ شاهد دوران گذشته ، ظاهرا بجز وراجی و پشت هم اندازی و دستمال بدستی و بی شخصیتی و بی بته گی هنری نداشت. خود را شاعر مسلک و اهل کتاب نشان داده و بندگی بی چون و چرا گزیده بود و در رذالت و پستی و دنائت کم از ارباب سابق خود نبود.

Labels: , , , ,