Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Tuesday, October 27, 2009
یک تیر و چند نشانه

نحوه عملیات بمبگذاری یا تروریستی اخیر در بلوچستان و اظهارات ضد و نقیض حکومت نظرات مختلفی را بر انگیخته و با تاریخچه سیاهی که رژیم در سر به نیست کردن مخالفان خود بخصوص در سپاه پاسداران دارد ، شایعات و نظریه های مختلفی را دامن میزند. در هر صورت نکته بسیار ظریفی در این ترور و احتمالا ترورهای بعدی بچشم میخورد و آنهم بی آبرو شدن رژیم ملایان میباشد. سیاست یک بام و دو هوای نظام ولایت فقیه همیشه از ترور های انتحاری پشتیبانی کرده و اینگونه ترورها را جنبه سیاسی - مذهبی داده و بمب گذار را فردی مومن و برجسته و شایسته و نزدیک بخدا دانسته است. هنوز غرفه هایی که در کنار خیابان شهرهای ایران گذاشته و تبلیغات تلویزیون و رادیو و نمازهای فرمایشی جمعه که جوانان ساده دل را برای بمب گذاری انتحاری تشویق و ثبت نام میکردند در خاطره ها زنده است ولی در این محاسبه نیز اشتباه کرده بود که بمب گذاری انتحاری مانند کارد دولبه است و میتواند با تغییر کوچکی علیه خود آنها بکار رود.

نظریه یک - ترور یا کشتار سران سپاه پاسداران در بلوچستان ، ترفند پاکسازی تعدادی از سران سپاه بوده و این امر بصورت طرحی دایمی از زمان جنگ ایران و عراق و با ترور چمران شروع شده. این سنتی است که برای برداشتن مهره های به اصطلاح نامطلوب رژیم سالهاست به مورد اجرا گذاشته شده و هرگاه مظنونیت یا شکی در مورد وفاداری سران سپاه دیده شده حادثه ای هوایی و یا انفجار یا تروری صورت گرفته و بطریقی یک یا چند تن از سران سپاه سر به نیست شده اند. شکی نیست که اگر بوی عدم وفاداری یا احیانا سرکشی یا دسته بندی و از همه مهتر نزدیک شدن به حقیقت یا آگاهی از امری که نباید مطلع میشدند ، در سپاه پاسداران دیده شد بدون هیچ ترحمی نسبت سرپوش گذاشتن آن اقدام کرده اند. این روش تازگی ندارد و در شوروی و همچنین در روسیه فعلی کارآمد زیادی داشته و یکشبه فرد مورد نظر پاکسازی شده است.

نظریه دو - تخریب مساجد و ترور مولایان و اعدام بسیاری از آنها و توهین های مکرر به خلفای راشدین و اهل سنت ممکن است باعث این اقدام تروریستی شده باشد. نواحی عقب افتاده و فقیر کردستان و بلوچستان و خوزستان و ترکمن صحرا دایم در التهاب بوده و به خاک و خون کشیده شده است این امر همواره با اعدامهای کورکورانه و بدون هدف و بی حساب و کتاب آتش نفرت عمیق بین اهل تسنن با نظام من درآوردی ولایت مطلقه را بهمراه داشته است. فقر و بیکاری و فشار سیاسی و اقتصادی جزئی از سیاست دایمی ولایت فقیه در مورد مناطق سنی نشین ایران است. قبول عملیات تروریستی از سوی جندالله را نمیتوان دلیل اقدام آنها دانست زیرا مجاهدین خلق نیز بسیاری از تسویه حسابهای داخلی رژیم را بگردن گرفتند در صورتی که اصولا از طرح آن نیز اطلاعی نداشتند. اگر به کارنامه کثیف همه سران سپاه رجوع کنیم در خدمات! بی شائبه آنها به نظام ولایت فقیه ، گذراندن دوره ای چند ساله در این مناطق و همواره با ایجاد موجی از کشتار و ترور و شکنجه اهل سنت را خواهیم دید که از مشعشعات خدمت به اربابان تهران نشین محسوب میشود.

لازم نیست به راه دوری برویم که پرونده سیاه اغلب سران رژیم ولایت مملو از این کشتار ها و حق کشی ها و ظلم و جور و تعدی و پرده پوشی بر جنایات سایر رفقا در مناطق سنی نشین بوده و هست. لازم بتذکر نیست که شاید کثیف ترین این آدمکشان به دلقک رژیم یا همان معجزه هزاره سوم در هنگام خدمت در سپاه در کردستان و آذربایجان باز میگردد.

نظریه سوم - احتمال آنست که بخشی از طالبان که با ولایت مطلقه فقیه منافع مشترکی ندارند و همچنین دار و دسته تروریستی بن لادن که بارها اعلام کرده اگر ملایان تهران به غرب و بخصوص آمریکا و اسرائیل نزدیک شوند دامنه فعالیت خود را در جمهوری اسلامی توسعه داده و سران رژیم را گوشمالی خواهد داد ، مسئول این ترور و بمب گذاریهای دیگر در تهران هستند. این احتمال از آنجا بیشتر مورد بررسی است که رژیم تهران و دست اندرکاران و سردمداران سپاه مستقیما نیروهایی داخل پاکستان (غیر از جندالله) را مسئول دانسته و البته با چاشنی دخالت آمریکا و انگلیس نیز آش را قدری بیشتر شله قلمکار کرده اند تا افکار عمومی را متوجه جای دیگر کرده و از این فرصت و موقعیت استفاده تبلیغاتی کامل را ببرند. عدم باج دادن با دلارهای نفتی به این دو گروه نیز ممکن است چهره خود را با این اخطار نشان داده باشد. اگر این فرضیه صحیح باشد باید انتظار ترورها و بمبگذاریهای بیشتری را در آینده داشت.

نظریه چهارم - امکان دخالت روسیه در این ترور نیز وجود دارد زیرا در این اواخر باز هم سردمداران رژیم به تشویق پکن در امور داخلی روسیه و بخصوص پشتیبانی مالی تروریستهای جدائی طلب مناطق مسلمان نشین جنوب را دنبال کرده است. حمایت مالی رژیم به تروریستهای روسیه در آخرین ملاقات مقامات اسرائیل و با نشان دادن مدارک کافی به آنان اطلاع داده شده است. ولایت فقیه بارها هدف از حمایت مالی و لجستیکی به جدائی طلبان چچن و نواحی قفقاز جنوبی داستن دست بالا در معاملات نظامی پشت پرده و بخصوص خرید تکنولوژی و موشکهای نیمه مدرن و مدرن با روسیه داشته باشد. وجود چنین احتمالی با موقعیت ضعیف سیاسی و اقتصادی فعلی بزرگترین اشتباه سیاسی رهبر مستاصل ولایت فقیه است و این بار روسیه حداقل دست بسیار بالائی در سر کیسه کردن رژیم ملایان و تغییر مهره های مخالف خود در سپاه پاسداران را دارد و حتی ممکن است آخرین اخطار به دخالت سران رژیم در تحریک عناصر تروریست مسلمان نشین جنوب را در بر دارد. روسیه همیشه پاسخ چنین کلوخ اندازی ها را با سنگ سخت داده است.

نظریه پنجم - بر خلاف اعلامیه های کودکانه رژیم احتمال دست داشتن غرب در این ترور بسیار بعید بنظر میرسد. زیرا با تکنولوژی پیشرفته هواپیماهای بدون خلبان و غیر قابل ردگیری که هدف را با کمک بمبهای لیزری دقیقا مورد حمله قرار میدهند و امکان ردگیری آنان نیز نیست دلیلی وجود ندارد شخصی را اجاره کنند و وعده بهشت بدهند و بمب به کمر ببندد و خود را در جمع وطن فروشان منفجر کند. از طرفی در این اواخر منافع آمریکا ایجاب میکند با دیکتاتورها بسازد (سیاست قدیمی کاخ سفید) و در سایه این سازشکاری پشت پرده ، دلارهای نفتی را دوباره به آمریکا بازگرداند و برای رسیدن به این هدف تبلیغات تکراری و از تاریخ گذشته حمایت از حقوق بشر را نیز کنار بگذارد تا بتواند اسباب بازیهای نظامی خود را به ولایت مطلقه بفروشد.

با روش مظلوم نمایی و اقداماتی کودکانه نظیر ورود غیر قانونی مزدوران سپاه به خاک پاکستان تصور من بر آنست که فرضیه اول به عقل نزدیک تر است و این همان سیاست برادر متوفی چرچیل ، یعنی نعل وارونه است و تصفیه خونین کاملا برنامه ریزی شده سران سپاه میباشد. رژیم با آنکه میداند آبروی خود را در جهان باخته است باز هم سعی بر آن دارد که با تزویر و دروغ این کشتار را بگردن این و آن بیاندازد یعنی هم از توبره بخورد و هم از آخور.

مسلما تا چند هفته آینده عده ای بیگناه دیگر در بلوچستان و کردستان شکنجه و اعدام خواهند کرد که ظاهرا بنظر برسد مسئله را حل کرده اند! بزبان ساده با کشتار تعداد دیگری از اهالی بلوچ انتقام خود را از اهل تسنن بگیرند و از آن مهمتر تصفیه داخل سپاه را نیز با کشتن چند بلوچ دیگر بپوشانند.

Labels:

مرجع تقلیدم
منبرت را رفتی ؟
صحبتت را کردی ؟
حکم خود را گفتی ؟
اندکی گوش بدار
نوبت من شده است
وقت آن است که از من سخنی آموزی
امتحانت کردم
که ببینم ز خدا می ترسی
راه من از تو جدا شد زیرا
من به تقلید کسی می بالم
که شجاعت دارد
روزی از شوق بلوغ
سفرم را به خدا
با تو آغاز نمودم زیرا
به خیالم تو مناسب بودی
ولی افسوس کنون
دست تو رو شده است
نکند می خواهی
عذر و علت بنویسی که هنوز
دین ما در خطر است
با سکوتت به کدامین آیین
خدمتی می کردی ؟
دین تو خاموشست
نکند ترسیدی
چهره ات را به نماز
به خلائق ننمایند دگر
یا که از سهم امام
توشه ای کم نشود
یا که دین در خطر است ؟
تک به تک مسأله ها را خواندم
ولی افسوس نفهمیدم من
قتل و کشتار همین بی گنهان جایز بود ؟
در کدام مسأله ات
با شکنجه تو کنار آمده ای ؟
یا کدامین آیه
به تجاوز به اسیران و زنان نازل شد ؟
باز هم می گویی
دین ما در خطر است
نه عزیزم من و تو در خطریم
دین اگر دین باشد
مقصدش زندان نیست
مکتبش کتمان نیست
رهروش باطل نیست
مرجعش ساکت نیست
مرجع تقلیدم !
به خیابانها بیا
عاشقان منتظرند
دین ما فریاد است

Labels:

Wednesday, October 07, 2009
لنگر

" آیت‌الله خامنه‌ای لنگر دموکراسی در ایران است". م.ج.ل

دموکراسی در ایران !! جل الخالق ... قطعا منظور جناب مستطاب مم جواد خان آنست که حضرت شیخنا یکوری در کنار منتقل لنگر انداخته و دمار از روزگار کوکنار نابکار در میآورند. در همان حال برادران لاریجانی ، یکی سرخِ سینه کفتری بر طارق حقه نهاده ، دیگری خارشگاه مقام معظم رهبری را با دستمال یزدی نوازش داده و مم جواد خان نیز بر لنگر ایشان بوسه میزنند.

Labels: ,

Monday, October 05, 2009
جنگ نرم

بدینوسیله متن پاسخ به استفتای سلطان علیشاه خامنه ای از مالک الملوک و صاحب السموع ولایت محروسه ایرانستان ، حضرت آیت الله عظیم الاعظام مدودوف روسی منتشر میشود.

مسئله: منظور از کلمه جن چیست؟

در بخشی از پاسخ آن بزرگوار آمده است که: با بررسی مقتضی چنین مقرر میگردد که منظور از کلمه جن در کتب قدیمی همان جنگجوی نرم میباشد.

طبق فرمان جان مطاع و بدون درز ارباب بزرگ به بنده خود ، مقرر گردید سلطان علیشاه خامنه ای در هر سخن رینی همراه با کاربرد واژه دشمن از کلام جدیدی استفاده نمایند که جنگ نرم نامیده میشود.

بنده بارگاه حضرتش موظف گردیده است: مخالفین با شکنجه و اعدام و محبس و تجاوز و کلا هر کس دم از آزادی و دموکراسی و حقوق مردم بمیان آورد یا با افکار بیمارگونه ایشان مخالفت ورزد از این ببعد انقلاب رنگی و کودتای مخملی و نرم ... و ... نامیده نشده بلکه جنگ نرم با همکاری اسرائیل و آمریکا نامیده خواهد شد.

همچنین اعضای اطاق فکر علیشاهی و سردمداران جان بکف موظف گردیدند در بسط و توسعه و گسترش این برچسب جدید اقدام مقتضی را نموده و هر کس را که در گذشته و حال و آینده دستگیر و زندانی و شکنجه نموده اند ، مجددا به اتهام جنگ نرم به دادگاههای عدل علیشاهی اعزام شوند. فرزندان دستگیر شدگان نیز تخم جن میباشند. روزنامه کیهان (همان ایزوستیای محلی) در گسترش این برچسب همکاری لازم را بنماید.

در گوشه نامه استفتائیه حضرت آیت الله عظیم الاعظام مدودوف کبیر با خط ریز انشا و تاکید فرموده اند: در عهد برادر جوزف چسباندن اینگونه انگها امری عادی بوده و دشمن پرولتاریا نامیده و با تصفیه کروری نفوس ، امتحان خود را پس داده و اگر فرمانبرداری لازم و اقدامات سریع انجام نشود شما را خلع مقام و ملا غضنفر پشمک فروش قمی را به مقام رهبری ولایت مطلقه فقیه منصوب خواهد شد.

Labels: ,