Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Monday, August 23, 2010
مرگ بر ....؟

از همان ابتدای خلقت حکومت حرامیان کاملا اشکار بود که شعار مرگ بر این و آن اثرات فراوانی در میان عامه ملت ایران دارد. مردمی که شعار های پوچ و تند نشنیده بودند و نمیدانستند منظور از شعار چیست. سردمداران بی لیاقت ولی خودفروخته چپ و راست بارگاه خمینی شعار دادن را فریضه مذهبی تصور نمودند و خیلی زود فهمیدند میتوان مردم را براحتی با چند شعار تند ولی توخالی تحریک نمود. شعار دادن به نوعی سویچ برای خاموش و روشن کردن احساسات مردم ساده بکار رفت.

سیاست و دیانت

خمینی خیلی زود فهمید از قوانین بکش و مثله کن اسلامی یا همان کپی تورات موسی و ملقمه شده با سبعیت عرب بدوی و همکاری چاقوکشان و قمه داران نوین اسلامی میتوان ترس در دل مردم انداخت و حکومت نمود و افاضه مدرس خائن را بمیدان کشید که: سیاست ما عین دیانت ماست!

شعار

در مورد خفقان و فشار داخلی هر چند تا مدتها این شعار های پوچ و توخالی سر مردم را گرم نمود و رژیم دیکتاتوری نیز به امیال و خواسته های خود رساند ولی هنوز پس از سی و یک سال ، حکومت ولایت مطلقه فقیه چیزی را بنام سیاست خارجی ارایه ننموده و غیر از تهدید و توپ و تشر و بقول معروف شاخ و شانه کشیدن احمقانه موفقیتی دیگری نداشته است. بجائی رسید که نان و آب روزانه ناسیاستمدارانی شد که هنوز هم نمیدانند اصولا ملکداری چیست و یا چگونه با این و آن کشور خارجی روابط مسالمت آمیز داشت.

چندگونه گوئی

سیاست چندگونه گوئی حکومت مطلقه فقیه و جیره خواران معلوم الحال که از زمان سیدعلی پائین خیابانی مرسوم شده تا مدتها سیاستمداران غرب و حتی شرق را دچار سردرگمی کرده بود. نمیدانستند رئیس کیست و مرئوس کیست، حرف چه کسی را باور کنند. وزیر امور خارجه آسیدعلی به میخ میزد و رئیس مجلس به نعل و فردای آنروز فلان عمامه دار بی طهارت به هر دو وزیر ترکمون میزد.

رهبر بلامنازع منتظر نتیجه و عکس العمل سه گانه گوئی این سه مزدور می نشست و چون با تمسخر و احیانا تشویق و نتبیه دول خارج روبرو میشد با گفتن چرندیاتی در قالب روضه های دیکتاتور شرافت نداشته اش را بمیان میکشد و هر سه را رد میکرد که خسن و خسین هر سه خواهران معاویه هستند!

ترس ملایان

از این نباید گذشت که بخاطر خرید آهن قراضه های نظامی روسی و چینی ، خیلی زود شعار مرگ بر شوروی و چین از سیاست خارجی ولایت فقیه رخت بر بست ، زیرا بگوش رهبر فرزانه رساندند همزمان نمیتوان با دنیای دو قطبی کمونیسم و سرمایه داری جنگید و بزبان ساده تر باید دره ترکمون نزده ای باقی گذاشت.

دلیل قطع این شعارها علیه روس و چین در واقع ابزاری برای پناه بردن زیر دامن کمونیست ها و بخصوص شوروی و چین و تحت الحمایه آنها بودن که با پشتیبانی ملازادگان جیره خوار چپ و چپی های نفوذی در بارگاه رهبریت نظام خفقان و شکنجه همراه بود.

هرچند امروز نه شوروی سوسیالیستی در کار است و نه کمونیست چینی معنائی دارد زیرا هر دو به کاپیتالیسم و امپریالیسم کامل روی آورده اند. بخشیدن 76% دریای خزر و پرداخت باجهای میلیاردی برای خریدن رای کشورهای ظاهرا چپ جهت حمایت نمودن از حکومت آشیخ علی در سازمانهای بین المللی. (استعمار ژئو پولتیکی و سیاسی ایران)

همچنین برای گریز از عدم سیاستمداری و بی لیاقتی شخص رهبر و آقازاده های تازه بدوران رسیده بی کفایت و کلا اشتباهات مکرر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و عملکردهای غلط و اغلب کودکانه رژیم مطلقه فقیه ، سایر کشورهای غربی بخصوص آمریکا و انگلیس و اسرائیل را مقصر جلوه دادن و انداختن بار همه اشتباهات بر گردن آنان امری ساده و مستمر برای رژیم مطلقه فقیه شده است (استحمار تودهای مردم ) ولی در همان حال بهره گیری از کلیه امکانات و تکنولوژی غرب بصورت غیر قانونی و تقلب و ریا و از همه مهمتر با پرداخت پولهای کلان به این و آن قاچاقچی علمی و صنعتی امری عادی تلقی میشود و برائت شرعی گرفته است.

فتوای خیانت

اگر بهر دلیلی کسی از میان مزدوران و ریزه خواران رژیم که از سایر سردمداران فرصت طلب و نوکران باد ، مسایل را بهتر میفهمید یا احیانا زمزمه ای سر میکرد که باید با غرب مذاکره نمود بلافاصله روس و چین که مایل نبوده و نیستند منافع میلیاردی آنان از ملایان بی کفایت و ترسو و بزدل بخطر بیافتد توسط نوکران سرسپرده خود انگولکی میکردند و میکنند که وا اسلاما ، ما و مذاکره با غرب ، مقام ما بالاتر از آن است که این بیدینان همکلام شویم. دسته بندیهای داخلی رژیم باعث شد گروه های زیادی از خودیها و ناخودیها پدید آیند. امروزه نیمی بیشتر از همان آدمخواران گذشته که ناخودی تلقی میشوند خائن و جاسوس و نوکر اجنبی قلمداد و تمام مشکلات را از آنها میدانند.

از دست دادن اعتماد مردم

پس از انتصابات 88 و باز شدن مشت رهبر احمق ، آیت الله اعظم و عظما سید علی پائین خیابانی ، مردم کوچه و بازار فهمیدند آخوند فقط برای ماندن بر سریر قدرت خود را همردیف و همطراز پیغمبر و ائمه قلمداد میکند و نه فقط پایگاه مردمی ندارد بلکه بدون حمایت روس و چین سقوط حتمی خواهد نمود.

التماس و تضرع به استعمارگران

به محض آنکه روس و چین بخاطر منافع موقت با غرب همکاری نمودند و ظاهرا دست از حمایت خامنه ای برداشتند ، سیل وزیر و وکیل و نماینده ویژه به مسکو و پکن ارسال شد تا با فروش سرزمینها و منابع بیشتر و یا پرداخت مبالغی که مسلما از میلیلاردها بیشتر است دوباره آهن قراضه های آنها به ایران ارسال شود و این موشک و آن موشک و هواپیمای ساخت مثلا سپاه پاسداران را به رخ مردم بکشند.

مذاکره

امروز همان رهبری که مذاکره با غرب را خیانت به اسلام و فتوا داده بود هرکس حتی بحث مذاکره با غرب را پیش بکشد ، دشمن اسلام و مسلمین و خدا و پیغمبر است ، ملیجک بارگاه را مامور کرده تا شاید با التماس و التجاع بتواند غرب را سر میز مذاکره بنشاند و دست بدامن آنان شود.

خامنه ای و جنگ

خامنه ای بخوبی میداند پایان کار نزدیک است. دادن شعارهای توخالی و تهدیدهای مسخره نظیر بستن تنگه هرمز و نابودی کره زمین و استفاده از صدها هزار موشک و کاربرد سایر بازیچه های قراضه روسی و چینی نمیتواند او و یا حکومت ضد خدائی و ضد مردمیش را نجات دهد. امروز خامنه ای گاو در گل مانده ایست که جبران شکنجه ها ، آدمکشیها ، قتل و غارت ، تاراج مردم ایران و حماقتهای سی و یکساله این رژیم لعنتی را پس میدهد. نه راه پس دارد و نه راه پیش.

بنظر سردمداران سپاه تنها با شروع جنگی هر چند کوتاه میتوان بر اوضاع مسلط و ادامه حیات داد و شاید گردش چرخ را عوض نمود ولی اطرافیان کمی عاقلتر نیز بوی اطمینان داده اند که اگر جنگی شروع شود ، مردم ایران بهیچ عنوان و تحت هیچگونه شرایطی از وی حمایت نمیکند و چنین جنگی تا نابودی و سقوط کامل رژیم سفاک مطلقه فقیه از طرف غرب ادامه یافته و دودمان رژیم سفاک مطلقه فقیه را بباد خواهد داد.

دیوانه ای که باد میکارد توفان درو میکند.

Labels: , , ,

1 Comments:
Anonymous شهلا said...
جناب ورجاوند سپاس از لینک وبلاگ من در بلاگتان گذاشتن دارم

در حال حاضر شرمنده ام ازتون چون نمیتوانم لینک بلاگ شما را بگذارم!؟