از همان ابتدای خلقت حکومت حرامیان کاملا اشکار بود که شعار مرگ بر این و آن اثرات فراوانی در میان عامه ملت ایران دارد. مردمی که شعار های پوچ و تند نشنیده بودند و نمیدانستند منظور از شعار چیست. سردمداران بی لیاقت ولی خودفروخته چپ و راست بارگاه خمینی شعار دادن را فریضه مذهبی تصور نمودند و خیلی زود فهمیدند میتوان مردم را براحتی با چند شعار تند ولی توخالی تحریک نمود. شعار دادن به نوعی سویچ برای خاموش و روشن کردن احساسات مردم ساده بکار رفت.
سیاست و دیانت
خمینی خیلی زود فهمید از قوانین بکش و مثله کن اسلامی یا همان کپی تورات موسی و ملقمه شده با سبعیت عرب بدوی و همکاری چاقوکشان و قمه داران نوین اسلامی میتوان ترس در دل مردم انداخت و حکومت نمود و افاضه مدرس خائن را بمیدان کشید که: سیاست ما عین دیانت ماست!
شعار
در مورد خفقان و فشار داخلی هر چند تا مدتها این شعار های پوچ و توخالی سر مردم را گرم نمود و رژیم دیکتاتوری نیز به امیال و خواسته های خود رساند ولی هنوز پس از سی و یک سال ، حکومت ولایت مطلقه فقیه چیزی را بنام سیاست خارجی ارایه ننموده و غیر از تهدید و توپ و تشر و بقول معروف شاخ و شانه کشیدن احمقانه موفقیتی دیگری نداشته است. بجائی رسید که نان و آب روزانه ناسیاستمدارانی شد که هنوز هم نمیدانند اصولا ملکداری چیست و یا چگونه با این و آن کشور خارجی روابط مسالمت آمیز داشت.
چندگونه گوئی
سیاست چندگونه گوئی حکومت مطلقه فقیه و جیره خواران معلوم الحال که از زمان سیدعلی پائین خیابانی مرسوم شده تا مدتها سیاستمداران غرب و حتی شرق را دچار سردرگمی کرده بود. نمیدانستند رئیس کیست و مرئوس کیست، حرف چه کسی را باور کنند. وزیر امور خارجه آسیدعلی به میخ میزد و رئیس مجلس به نعل و فردای آنروز فلان عمامه دار بی طهارت به هر دو وزیر ترکمون میزد.
رهبر بلامنازع منتظر نتیجه و عکس العمل سه گانه گوئی این سه مزدور می نشست و چون با تمسخر و احیانا تشویق و نتبیه دول خارج روبرو میشد با گفتن چرندیاتی در قالب روضه های دیکتاتور شرافت نداشته اش را بمیان میکشد و هر سه را رد میکرد که خسن و خسین هر سه خواهران معاویه هستند!
ترس ملایان
از این نباید گذشت که بخاطر خرید آهن قراضه های نظامی روسی و چینی ، خیلی زود شعار مرگ بر شوروی و چین از سیاست خارجی ولایت فقیه رخت بر بست ، زیرا بگوش رهبر فرزانه رساندند همزمان نمیتوان با دنیای دو قطبی کمونیسم و سرمایه داری جنگید و بزبان ساده تر باید دره ترکمون نزده ای باقی گذاشت.
دلیل قطع این شعارها علیه روس و چین در واقع ابزاری برای پناه بردن زیر دامن کمونیست ها و بخصوص شوروی و چین و تحت الحمایه آنها بودن که با پشتیبانی ملازادگان جیره خوار چپ و چپی های نفوذی در بارگاه رهبریت نظام خفقان و شکنجه همراه بود.
هرچند امروز نه شوروی سوسیالیستی در کار است و نه کمونیست چینی معنائی دارد زیرا هر دو به کاپیتالیسم و امپریالیسم کامل روی آورده اند. بخشیدن 76% دریای خزر و پرداخت باجهای میلیاردی برای خریدن رای کشورهای ظاهرا چپ جهت حمایت نمودن از حکومت آشیخ علی در سازمانهای بین المللی. (استعمار ژئو پولتیکی و سیاسی ایران)
همچنین برای گریز از عدم سیاستمداری و بی لیاقتی شخص رهبر و آقازاده های تازه بدوران رسیده بی کفایت و کلا اشتباهات مکرر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و عملکردهای غلط و اغلب کودکانه رژیم مطلقه فقیه ، سایر کشورهای غربی بخصوص آمریکا و انگلیس و اسرائیل را مقصر جلوه دادن و انداختن بار همه اشتباهات بر گردن آنان امری ساده و مستمر برای رژیم مطلقه فقیه شده است (استحمار تودهای مردم ) ولی در همان حال بهره گیری از کلیه امکانات و تکنولوژی غرب بصورت غیر قانونی و تقلب و ریا و از همه مهمتر با پرداخت پولهای کلان به این و آن قاچاقچی علمی و صنعتی امری عادی تلقی میشود و برائت شرعی گرفته است.
فتوای خیانت
اگر بهر دلیلی کسی از میان مزدوران و ریزه خواران رژیم که از سایر سردمداران فرصت طلب و نوکران باد ، مسایل را بهتر میفهمید یا احیانا زمزمه ای سر میکرد که باید با غرب مذاکره نمود بلافاصله روس و چین که مایل نبوده و نیستند منافع میلیاردی آنان از ملایان بی کفایت و ترسو و بزدل بخطر بیافتد توسط نوکران سرسپرده خود انگولکی میکردند و میکنند که وا اسلاما ، ما و مذاکره با غرب ، مقام ما بالاتر از آن است که این بیدینان همکلام شویم. دسته بندیهای داخلی رژیم باعث شد گروه های زیادی از خودیها و ناخودیها پدید آیند. امروزه نیمی بیشتر از همان آدمخواران گذشته که ناخودی تلقی میشوند خائن و جاسوس و نوکر اجنبی قلمداد و تمام مشکلات را از آنها میدانند.
از دست دادن اعتماد مردم
پس از انتصابات 88 و باز شدن مشت رهبر احمق ، آیت الله اعظم و عظما سید علی پائین خیابانی ، مردم کوچه و بازار فهمیدند آخوند فقط برای ماندن بر سریر قدرت خود را همردیف و همطراز پیغمبر و ائمه قلمداد میکند و نه فقط پایگاه مردمی ندارد بلکه بدون حمایت روس و چین سقوط حتمی خواهد نمود.
التماس و تضرع به استعمارگران
به محض آنکه روس و چین بخاطر منافع موقت با غرب همکاری نمودند و ظاهرا دست از حمایت خامنه ای برداشتند ، سیل وزیر و وکیل و نماینده ویژه به مسکو و پکن ارسال شد تا با فروش سرزمینها و منابع بیشتر و یا پرداخت مبالغی که مسلما از میلیلاردها بیشتر است دوباره آهن قراضه های آنها به ایران ارسال شود و این موشک و آن موشک و هواپیمای ساخت مثلا سپاه پاسداران را به رخ مردم بکشند.
مذاکره
امروز همان رهبری که مذاکره با غرب را خیانت به اسلام و فتوا داده بود هرکس حتی بحث مذاکره با غرب را پیش بکشد ، دشمن اسلام و مسلمین و خدا و پیغمبر است ، ملیجک بارگاه را مامور کرده تا شاید با التماس و التجاع بتواند غرب را سر میز مذاکره بنشاند و دست بدامن آنان شود.
خامنه ای و جنگ
خامنه ای بخوبی میداند پایان کار نزدیک است. دادن شعارهای توخالی و تهدیدهای مسخره نظیر بستن تنگه هرمز و نابودی کره زمین و استفاده از صدها هزار موشک و کاربرد سایر بازیچه های قراضه روسی و چینی نمیتواند او و یا حکومت ضد خدائی و ضد مردمیش را نجات دهد. امروز خامنه ای گاو در گل مانده ایست که جبران شکنجه ها ، آدمکشیها ، قتل و غارت ، تاراج مردم ایران و حماقتهای سی و یکساله این رژیم لعنتی را پس میدهد. نه راه پس دارد و نه راه پیش.
بنظر سردمداران سپاه تنها با شروع جنگی هر چند کوتاه میتوان بر اوضاع مسلط و ادامه حیات داد و شاید گردش چرخ را عوض نمود ولی اطرافیان کمی عاقلتر نیز بوی اطمینان داده اند که اگر جنگی شروع شود ، مردم ایران بهیچ عنوان و تحت هیچگونه شرایطی از وی حمایت نمیکند و چنین جنگی تا نابودی و سقوط کامل رژیم سفاک مطلقه فقیه از طرف غرب ادامه یافته و دودمان رژیم سفاک مطلقه فقیه را بباد خواهد داد.
Labels: استحمار, استعمار, تاریخ, جنایات ولی مطلقه فقیه
در حال حاضر شرمنده ام ازتون چون نمیتوانم لینک بلاگ شما را بگذارم!؟