حکومت ولایت مطلقه چنین تصور میکرد که مانند گذشته های دور، عده ای تواب را در مقابل دوربین تلویزیون قرار میدهند و پیر و جوان باور میکند که حق با ملاعلی است.
زمانی بود که گروهی چپ را پس از مدتها شکنجه روحی و روانی در طول حبس ، وادار به اقرارات و اعترافات و ندامت در مقابل دوربین مینمودند. برداشت اولیه بیننده آن بود که اینان مسلمان نیستند و خدا را نمیشناسند و از موهبات آسمانی ولایت فقیه بدورند. تواب بودن آنها زمانی تائید میشد که به حقانیت ولایت فقیه اقرار کنند و چند جمله عربی را بزبان آورند و الی فلا.
امروز نمیتوانند به کسانی که تا دیروز گرداننده و ستون اجرائی و کارگزار خود این رژیم لعنتی بوده یا هستند اتهام کفر و ارتداد وارد کنند ولی هنوز با اتهاماتی که از قبل مردم را با کلمات آن آشنا کرده اند نظیر انقلاب مخملی و سرسپردگی و جاسوسی میتوان بعضی را فریب داد که اینهم در مورد بسیاری از شنوندگان صادق نیست.
دلیل این ناتوانی از آنجا سرچشمه میگیرد که اطاق فکر رهبری سالهاست چشم و گوش خود را از کلیه وقایع روز در ایران و جهان بسته و در افکار پوسیده و ارتجاعی خود در جا میزند. هنوز تصور رهبری بر اینست که اطاق فکر برنامه میریزد، رهبری سخنی میگوید و 70 میلیون بره بع بع میکنند و همه مسایل کوچک و بزرگ حل شده اند. توجیه این استحمارگران آنست که افکار ایرانیان در همان سال 57 منجمد شده و هنوز با ایده های فقهی مرده و مدفون شده مانند تقلید ، اطاعت ، ولایت ، فقاهت و با تاکید بر مطلقه بودن قدرت در دست یک نفر میخواهند ایران را اداره و از این مسند دنیا را خلیفه گری نمایند. هنوز تصور اینکه روزی ممکن است مردم بیدار شده و حق انسانی و قانونی خود را طلب کنند از مخیله مرتجعین جزم اندیش نیز نمیگذرد ، چه رسد به اینکه همین مردم ، مصونیت کل نظام را زیر سوال قرار دهند.
در طول سی سال گذشته تمام سعی حکومت بر آن بوده که فرهنگ و تعلیم و دانشگاه را به سوی ایدئولوژی خلیفه گری مطلق جهانی سوق دهد و با آنکه ظاهرا بجز چند مورد استثنایی با مخارجی بسیار سنگین و فقط خارج از کشور موفق بوده هنوز هم اصرار بر آن دارد شاید تا سی سال دیگر در ایران موفق شوند.
گردانندگان رژیم هنوز باور ندارند تلاشهای ظالمانه مزدوران و پس از هفته ها شکنجه زندانیان و سپس تئاتر اعترافات آبدوغ خیاری اسرای زندانی و توبه آنها فقط یک نتیجه دارد و آنهم اعتقاد بیشتر مردم به ناصالح بودن و عدم حقانیت رژیم مرده ولایت مطلقه فقیه. کودتای 22 خرداد و کشتار وحشیانه و به اسارت گرفتن صدها نفر و شکنجه و در نهایت انتصاب و تنفیذ دیکتاتور کوتوله و بادمجان دورقاب چین رهبر ، سراکندگی کامل رژیم و آخرین میخ را بر تابوت ولایت مطلقه زد. دیگر این رژیم هرگز نمیتواند مشروعیت و حقانیت از دست رفته را بازگرداند و از پشتیبانی امام زمان هم خبری نیست.
Labels: استحمار, تاریخ, جنایات حکومت ولی مطلقه