Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Wednesday, March 09, 2011
شیخ شاهد - بخش اول

تا زمانی که خمینی ملعون زنده بود اجازه و مجالی نداد تا این کنه های سمج و زالوهای خونخوار سر از لاک خود در آورند و حتی به او نزدیک شوند و یا مقام و منزلت وی را تهدید کنند. فیوز زندگی همه آنها در دست خمینی و هر کجا که لازم بود گله گله آنها را با شیوه های مختلف سر به نیست نمود و از هتک آبرو و حیثیت تا چاقو و گلوله و بمبگذاری آنها را روانه زیر خاک نمود.

خمینی ، فطرت و ذات هم قماشان خود را بخوبی میشناخت و پرونده و سابقه تیره و تار همگی را در اختیار داشت و خوب میدانست به ملا و آخوند نما نباید روی زیادی داد که سنخ طلبه از قماش بی ریشان کمروی سابق و ریشداران پرروی جدیدند و زانو زخم خورده در محرابهای مشهد و حجره های تاریک قم.

این شکم داغ به کمر خورده های دوران کودکی ، با تجربه های دردآور ایام نوجوانی و بلغور کردن چهار کلام تازی که حتی تلفظ و معنای آنرا هنوز هم تشخیص نمیدهند ، خود را ارباب علوم و سرور جن و انس و عالم و آدم میدانند و اگر قدرتی بدست آورند همان میکنند که نمرود نمود.

همه جیره خواران و دردمندان افسل اعضای بدن فقط به به گو بودند و دستمال بدست و آلت فعل و از ترس قدرت مخوف خمینی ، آسه بیا و آسه برو و شرمنده ایام گذشته.

از جمله این قبیله شیخ روباه صفت و فرصت طلب خونخواری بود که با آتش زدن سینما رکس آبادان مراتب ارادت عملی یا همان "بیعت فقهی" خود را به خمینی اثبات و ادا نموده ولی بخاطر گذشته تاریک و کثیف خود قدر و قیمتی در بارگاه خمینی نداشت.

مسند قدرتی که بنیان آن با خون و آتش و ظلم و جور بر قرار شده بود. منبر آن بر فراز اجساد جوانان و عمله های سازنده آن را زور گیران و چاقوکشان و جاکشهای سابق شهر نو ، دیزل اباد ، سی متری و شیرین بیان و کارخانه لَری تشکیل میدادند.

پس از مرگ خمینی ملعون، با سرعتی برق آسا ، مفعولان سابق فاعل شدند و شغالان شپشوی زباله دانهای قم و مشهد بر جنازه وی حاضر و ادعای ارث و میراث نمودند.

با توسل به کوسه صفتی که امروز دندانی برایش نگذاشته اند ، آسید علی پائین خیابانی ، شمع دزد بارگاه رضا و قاتل بیگناهان سینما رکس یک شبه ره صد ساله پیمود و با شیوه ای کودتاوار همه اراذل و اوباش و رقیبان بیت را از دور خارج و بر مسند خمینی تکیه زد.

شیخ شاهد دوران گذشته ، ظاهرا بجز وراجی و پشت هم اندازی و دستمال بدستی و بی شخصیتی و بی بته گی هنری نداشت. خود را شاعر مسلک و اهل کتاب نشان داده و بندگی بی چون و چرا گزیده بود و در رذالت و پستی و دنائت کم از ارباب سابق خود نبود.

Labels: , , , ,