همه میدانستند تعداد شرکت کنندگان در هرگونه رای گیری مورد سوء استفاده رِژیم قرار خواهد گرفت و آنرا بیعت مجدد با رهبر و جمهوری اسلامی نام نهاده و مانند گذشته خامنه ای آنرا بحساب زعامت خود و تعداد پشتیبانان ولایت فقیه خوهد گذاشت.
اگر قبول کنیم که 98.2٪ آمار درستی بود که ایرانیان در 12 فروردین 1358 به برپایی جمهوری اسلامی دادند (که یقینا آنهم دروغ محض و عدد سازی است) و آنرا با تعداد رای دهندگان در 20 خرداد 1388 مقایسه کنیم به واقعیتی برمیخوریم که رشد سیاسی و فرهنگی نسل بعدی همان مردم را سی سال بعد نشان میدهد.
آمار دولتی 12/1/1358 حاکی از آن بود که 98.2٪ رای دهندگان (در روزهای 10 و 11 فروردین) نه فقط به خمینی بلکه به انتخاب وی نیز لبیک گفتند و جمهوری اسلامی را پذیرفتند. که حدود 18 میلیون را در آن رای گیری شامل میشد.
آمار دولتی 21/3/1388 حاکی از آنست که از 40 میلیون (روایات مختلف دولتی از 38 تا 43 میلیون است) که بنا به گفته خامنه ای به حقانیت ولایت مطلقه فقیه رای داده اند رقم 63.5٪ از رای دهندگان به انتخاب اول رهبر یعنی احمدی نژاد و 36.5٪ باقیمانده بر علیه همین انتخاب رای داده اند که بزعم احمدی نژاد خس و خاشاک و آشوبگر و ..... ولی از همه مهمتر بر علیه موجودیت رهبری رای داده اند.
با آنکه همه میدانیم 24 میلیون رای به احمدی نژاد ساخته و پرداخته خامنه ای و مزدوران وی و دروغ و تقلب محض است باز بهمین رقم بسنده و آنرا با 98.2٪ رای دهندگان سی سال پیش به خمینی و رهبری وی مقایسه میکنیم.
نکته غیر قابل کتمان اینست که در پشت این رقم واقعیت تلخی نهفته است. این واقعیت تلخ (حتی با تقلب فاحش در تعداد رای بنفع ملیجک بیت رهبری) را با مقایسه این دو مقدار و نزول فاحش در مورد میزان محبوبیت جمهوری اسلامی و ولایت مطلقه فقیه میتوان یافت. با آنکه سعی جیره خواران بر بالا بردن تعداد آرای موافق خواسته خامنه ای بوده و آنرا باتقلب و بطور نجومی بالا بردند ولی در طول سی سال گذشته محبوبیت جمهوری اسلامی و رهبری ولی مطلقه فقیه از 98.2٪ به 63.5٪ کاهش یافته. بزبان دیگر از 1.8٪ مخالف به 36.5٪ رسیده که رشد تکان دهنده بیست برابری مخالفین ولایت مطلقه و رهبری خون و شقاوت و ترور را نشان میدهد.
خامنه ای کاملا میدانست که محبوبیت وی افول وحشتناک پیدا نموده و مردم خواهان وی بعنوان نماینده خود نیستند. کودتای فرمایشی نیز از همین عدم محبوبیت نشئت گرفته و افول امپراتوری ظلم و خون و ترور و اعدام و شکنجه را بدنبال دارد.
Labels: بقا