تروریسم پدیده جدیدی نیست و از آغاز تاریخ بشر وجود داشته و حتی در بعضی اقوام امری حیاتی در تداوم بقای آنها بشمار میرفته است. تروریسم مذهبی نیز پدیده جدیدی نیست و در مذاهب ابراهیمی ریشه در قرون دارد. هرچند در کتابهای مذهبی از آن بعنوان تسویه حساب خصوصی نامبرده میشود ولی این کارت سبز را به رهبران مذهبی میدهد که از آن برای رسیدن به اهداف شوم سیاسی و قدرت طلبی فردی خود از این اهرم ضد بشری استفاده کنند.
در تمام عملیات عمده تروریستی سالهای اخیر نظیر نیویورک ، مادرید ، لندن و جدیدا در مومبای (بمبئی) چند نکته تکراری وجود داشته که شامل حسادت عمیق گردانندگان پشت عملیات ، نفرت نژادی – مذهبی ، دموکرات بودن کشورهای مورد ترور و مسلمان بودن عوامل ترور است.
امر ترور نیاز به چند عامل اصلی دارد. تربیت تروریست ، هدف ترور و اجرا. تربیت و آموزش تروریسم در کشورهای اسلامی با استفاده از دلارهای بیحساب نفتی و بجوش آوردن مقوله های نژادی و مذهبی و بخصوص در چند سال اخیر امری ساده و پیش پا افتاده شده است. انتخاب افراد مجرد ، از طبقه فقیر ، خانواده های درهم ریخته و پر آشوب ، بی فرهنگ ، گذراندن دوران کودکی تاریک انجام شده و تمایلات نژادی و مذهبی قوی را در آنها برانگیحته و با ترفندهای ساده آنها را به انتقام از اهدافی که قبلا تعیین شده اند ترغیب و تشویق و تربیت میکنند. از همان ابتدای اسلام ترور و آدمکشی ، ستون اصلی و اجرائی بقای اسلام بحساب آمده و تبعیض نژادی و سر بریدن و مثله کردن و تجاوز و غارت مال و ناموس امری عادی و حتی واجب مذهبی بحساب آمده است. سالهای متمادی است که مسابقه بزرگی در کشورهای اسلامی با پشتیبانی مالی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران و استفاده از عقب افتادگی فرهنگی جهان سوم بخصوص پاکستان ، افغانستان ، ایران و بعضی از کشورهای آفریقایی براه افتاده و هدف آن فقط مقابله بمثل انگارگان و برتری ایدئولوژی بین فرقه های اسلامی منطقه میباشد. وعده رسیدن این افراد ضد بشر به بهشت موعود در حقیقت شریک کردن خداوند در قتل عام نفوس است!
برای رسیدن به چنین هدف غیر انسانی از جوانان ساده و احساساتی استفاده میکنند و با تحریکات مذهبی و روضه خوانی های دایمی و تلقین مکرر آنها را مغزشویی کامل نموده و در مدت کوتاهی از چنین جوانان ساده ، آدمکشان مجرب میسازند و نمونه کامل آنرا در جمهوری اسلامی و بخصوص در پایگاههای مخفی و آشکار بسیج و سپاه پاسداران میتوان یافت که از ملیت های مختلف بخصوص پاکستان ، آموزش تروریسم می بینند.
درآمد سرشار ممالک نفتخیز خاورمیانه بجای بالا بردن سطح اقتصادی و رفاه مردم و پروژه های آبادانی صرف تربیت تروریست و آدمکشان بی چهره شده است. نمونه آن در ایران اسلامی میتوان یافت که عملا از جوانان بی تجربه و ناآگاه برای عملیات تروریستی بصورت رسمی و دولتی ثبت نام میشوند و یا در عربستان برای ادامه حیات القاعده بودجه دولتی میگذارند. روش یافتن و تربیت چنین آدمکشان نیز آسان ولی ریشه آن را در عدم توانایی و ذهنیت مخبط سران منطقه در بثمر رساندن سطح خواسته های مردم و سرپوش نهادن به حسادت عمیق زعمای مذهبی بر پیشرفتهای تمدن بشری باید یافت.
Labels: تروریسم، سیاست, تعصب, مذهب
کـیانوش