Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Wednesday, July 09, 2008
گپی با غریبه

فردا عصر که هوا قدری بهتر بود میزبانان را تنها گذاشته و با راهنمایی آنان ولی با پای پیاده به پارک زیبایی که نزدیک بود رفتم. مدتی نشستم و از هوای فرح انگیز عصر کویری لذت بردم و به مردم نگاه میکردم و در دلم آرزوی کسی که سر صحبتی باز کند. مردی میانسالی با ریش کوتاه و تمیز همراه پسر خردسالی مرا دید و بمن نزدیک شد و بدون مقدمه سر صحبت را با سلام و تعارف باز کرد. با لهجه بسیار علیظ یزدی صحبت میکرد و سعی فراوان داشتم معنی بسیاری از کلمات را درک کنم. توضیح داد مدتهاست به این پارک میآید و نوه خود را با طبیعت آشنا میکند و تا کنون مرا ندیده است! برایش قدری از خودم و مسافرتم توضیح دادم. کم کم با لهجه وی آشنا میشدم و او با متانت و طمانینه خاصی که از ادب ذاتی وی سرچشمه میگرفت از روزگار و وضعیت گفت. سیگاری تعارف نمود و با هم دودی کردیم و از خاطرات کذشته و انسانیت و شرف مردم یزد سخن گفت که این حرفها برای دلخوشی است و دیگر خریداری در این بازار آشفته ندارد. میگفت جوانان هیچ چیز ندارند که به آن دلخوش باشند. محلی برای دور هم جمع شدن و بحث و تبادل نظر ندارند. همه جا جاسوسان رژیم هستند و از هر سه دانشجویی یکی حقوق بگیر و فرزند و برادر و در هر حال وابستگی نسبی و سببی و مالی به رژیم دارند. مردم در خانه و مدرسه و بازار و محل کار تحت کنترل و مراقبت دایمی هستند. در این شهر که هم اکنون از یک میلیون بیشتر جمعیت دارد هیچ جای تفریح نیست و حتی در این پارک هم مردم و بخصوص جوانان تحت مراقبت و گاهی تفتیش بدنی هستند. با این حال خودشان منبع فسادند و تمام مواد مخدری که در شهر بفروش میرسد تحت نظارت خودشان است. از صیغه شرطی صحبت کرد و توضیح داد صیغه یکشبه به مبلغ 50 تومن با دختران 14 یا 15 ساله را صیغه شرطی میگویند. اغلب دختران فاحشه در اینجا از روستاهای دور و نزدیک میآیند و تنها علت تن فروشی آنان فقر و بی فرهنگی است. بسیاری از آنان را پدرانشان میفروشند! و توضیح داد اغلب دختر ها به بهای 100 تا 200 تومان به صیغه یا حتی عقد دلالان در میآیند و مدتی بعد در شهر و دیار دیگری آنان را به قیمت بالا و برای مدت معینی در اختیار این و آن پولدار قرار میدهند که صد البته به صغر سن آنان بستگی دارد و سفیدی پوست و زیبایی کودک. میگفت متاسفانه اکثر مشتریان موقتی پیرمردانی هستند که با پوند و دلار و یورو و از خارج آمده اند و دلال مطمئن است متاع را از دست نداده بلکه تن وی را به مدت معینی اجاره داده است. گفت همین سه هفته پیش دختری 13 ساله شمالی را بقیمت 3000 دلار به صیغه شرطی مرد مسنی دادند که ظاهرا برای دیدن اقوام و سر زدن به املاک اجاری خود به یزد آمده بود ولی در واقع از 4 ماه قبل با دلالان در تماس بود که فقط دختر سفید و باکره برایش فراهم کنند!

ادامه داد ... پولهای باد آورده و فقر فرهنگی و به جهالت کشیدن مردم و از همه بدتر نبود آزادی فردی و اجتماعی باعث وجود فحشا شده و با 50 تومان میتوان زنی جوان را یکشبه صیغه نمود که البته ماست مالی شرعی هم شده و مشکلی برای هیچکس فراهم نمیکند. تفریح جوانان پولدار سیگار و مشروب قاچاق وارداتی و مواد مخدر و چاشنی آنهم لذت های گذراست. کار به جایی کشیده که زنان شوهر دار هم به این خیل بزرگ فاحشگان شرعی پیوسته اند.

میگفت روزی نیست که در همین یزد کوچک یکی دو مورد خودکشی و یا قتل ظاهرا ناموسی نباشد ولی گوش هیچکس بدهکار این حرفها نیست. از روحانی و سپاهی و دولتی و مامور ، همه خر خود را سوارند و برای مردم عادی کوچه و بازار فقط بقا مطرح است البته بهر قیمتی حتی بی شرافتی.

Labels:

4 Comments:
در بلاگ نیوز لینک شد

Anonymous Anonymous said...
SALAM DOST AZEZ MOSHTAG DIDAR

Anonymous Anonymous said...
دوست گرامی اینها اگر چه عظیم گوشه ایی از بدبختیهاست حکایات فراوانی از آن دیار بگوش میرسد که چه تجسمش وچه نوشتنش کار ساده ایی نیست تنها دعا کنیم پروردگار از بدتر از بد حفظمان کند.
پیروز باشید

Anonymous Anonymous said...
چطوری ورجاوند / بنظر می رسد در سفری / تو هم که انگار هنوز "نامه های ایرونی" مرحوم را میخونی!