Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Wednesday, June 25, 2008
باج دهی

شیخ الشیوخ سالهاست بدلیل ترس و وحشت از رفتار گذشته و تحریکات و دلهره هایی که اطرافیان با صحنه سازیهای مکرر برایش زمینه چیده اند ، تقریبا از انظار عمومی بریده و فقط در جایی سر و کله او ظاهر میشود که کاملا مطمئن شده باشد خطری جانی برای وی نیست و توطئه های محرمانه دوستان روحانی در حال اجرا نمیباشد و محرمان و پیشمرگان زبده وی کاملا و از همه جهت زمام امور آن محل را در عنان اختیار دارند. در مواردی هم که بدلیلی خود را ظاهر میکند همه اطرافیان و مستمعین از خودیهایی هستند که از زیر تیغ اطلاعات و بازرسی های مکرر گذشته و مقابل نام آنها ده ها امضاء و مهر تائید شد ثبت شده باشد. اگر گاهی هم بخواهد عقیده ای از خود نشان دهد و یا بیگدار به آب بزند ، بقیمت جان مردم بیگناه و مثلا بمبگذاری در شیراز صحنه را برایش فراهم میکنند تا مبادا مالیخولیای وی قدری آرامش یابد. از نظر روانی میتوان از گفته های وی که پس از هزار بار فیلتر شدن منتشر میشود این وحشت را بخوبی دریافت زیرا دایما از دشمن نام میبرد و دشمنان داخلی و دشمنان خارجی و دشمن روحانیت و دشمن خدا و دشمن مرعی و نامرعی تکیه کلام دایمی وی شده است. بهیچ تنابنده ای اعتماد ندارد و از سایه خود نیز وحشت دارد. از طرفی بخاطر اعتیاد شدید که یکی از عوامل همین مالیخولیاست ، طول زمان ظاهر شدن در انظار عمومی نیز نمیتواند از یک و حداکثر دو ساعت بیشتر باشد.

برای خاموش کردن روحانیونی که از زیر و زیر و ترفندهای وی اطلاع دارند بعنوان خفه شو و گم شو ، وزارت ، ریاست ، مدیدریت و حظانت صله کرده و با حاتم بخشی از سرمایه های ملی و پر کردن جیب لباده ها ، آنها را مطیع خود کرده و مسکوت نگهداشته است.

یکی از شگردهای زیر پرده دستگاه رهبری که کاملا جنبه رسمی بخود گرفته ، استفاده از شریعتمداری بعنوان سخنگوی نظرات و عقاید شیخ الشیوخ در مورد وقایع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی روزمره است که همیشه در میان مقالات روزنامه کیهان بنوعی واژه دشمن یعنی تکیه کلام مقام فقاهت جهان شیعه رویت میشود. اگر این روزینامه مقاله ای در مورد مثلا شکر بنویسد در حقیقت خطاب مستقیم مکارم است و اگر نظری علیه دانشجویان فلان دانشگاه بنویسد معنا آنست که آقا نظر موافقی نسبت به مدیریت و عملکرد رئیس آن دانشگاه ندارد و اگر یکی از ابواب جمع از نظر بیافتد فورا تبدیل به روحانی نما میشود!

روزنامه کیهان زبان و سخنگوی کذائی در مقاله روز دوم تیر جمله ای بکار برده که نشان دهنده آش شور شده است. مرشد چنین ترنم میکند که " کار اصلی آقایان روحانی معدن داری و کارخانه داری نیست. "

خمینی با همه قدرت طلبی و یکه تازی و فردیت پرستی بخوبی میدانست آخوند حتی آدم نیست که بوی پست و مقام سیاسی و اقتصادی عطا کنند و از ورود روحانیت در این امور خوشحال نبود ولی او هم مجبور بود به این و آن ملا باج بدهد تا بتواند روز را شب کند و سر غروب چرندیاتی را بر منبر جماران بزبان آورد. از جمله کسانی که بیش از همه سنگ سیاست و اقتصاد مملکت را بسینه میزدند یکی شیخ الشیوخ فعلی و دیگری ملای بی ریش بهرمان بود. از فسق و فجور و دنیا پرستی و مآل اندیشی و دنیا پرستی و فساد روحانیت ذوب شده در مافیای ولایت همین بس که امروز مقامی در مملکت و یا پست سیاسی خارجی وجود ندارد که ملائی در راس آن نباشد و بخاطر فساد مافیای ولایت فقهاست که شیرازه همه امور در حال از هم پاشیدن است. آب از کله گذشته و بیمار فقاهت در حال جان کندن است ولی تا زمانی که کاپیتولاسیون روحانیت بر این سرزمین سایه دارد آش همین آش و کاسه همین کاسه است. شیخ الشیوخ راهی ندارد جز حمایت از ستون های همین مافیا یعنی روحانیت.

پ.ن. یا ایها الشیخ الشیوخ ، پرده ها چنان بکنار رفته که حتی مریدان جان بکف نیز دو دل شده و میگویند تا نباشد چیزکی رهبر نبندد شیشکی.

Labels: ,

2 Comments:
Anonymous Anonymous said...
در بلاگ نیوز لینک داده شد

Anonymous Anonymous said...
خوب حالا چیکار کنیم؟


«ستادِ رهبریِ انقلاب‌ِ مخملی» رو خالی‌بندی می‌کنیم!
(ششمین نامه به خانم نیلوفر بیضایی)

(تجلیل از آقای اسماعیل نوری‌علا و یا به‌قولی اسمال‌بلا و بنا به شایعاتی، اسمال نوربالا!)
( این 10 نفر: اکبر گنجی، مهرداد درویش‌پور، نیلوفر بیضائی، ایرج جنتی عطائی،
فرج سرکوهی، الاهه بقراط، علی میرفطروس، رامین کامران،
ابولحسن بنی‌صدر، مریم رجوی!!)
(جوادِزندانی: چگونه میتوان ابراهیم نبوی،
ملخص به اِبی‌نبی را نرم کرد و تمایلش را به انقلاب مخملی سخت؟!)
(ندا: اون ‌زمونا من یک‌دل‌ نه ‌صددل عاشق پررویی‌ِ هادی خورسندی شدم!
و بر و رویی نشون دادم که نگو! و نگفتم که خودپسندی کار خوبی نیست! )ا