Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Sunday, July 29, 2007
وحشت بزرگ - بخش 3

اعدامهای باصطلاح فله ای ، زندانهای دراز مدت ، شکنجه های دایمی ، قتلهای زنجیره ای و ترورهای انفرادی همان پاکسازی استالین و با کمک بریا رئیس پلیس مخوف شوروی میباشد که 28 سال است اساس جکومت جمهوری اسلامی خمینی لرزان از ترس را ساخته و با چاشنی پروپاگاندهای مذهبی آنرا وصله زده و به ملت تزریق میکنند.

گاهگاهی خبر کوچکی راجع به حمله افراد به پاسگاههای بسیج و کمیته در شهرهای بزرگ منتشرمیشد. واقعیت آن بود که آخوندکها و کاسه های از آش داغتر تازه بدوران رسیده محلی مستقر در مساجد و ستادهای محلی بمنظور بزرگتر نمودن حوزه قدرت خود به محلات دور و نزدیک حمله و دستبرد میزدند ولی بوقهای تبلیغاتی آنرا بحساب باقیمانده وابستگان رژیم سابق و ماموران ساواک و غیره میگذاشتند. شبی نبود که تعدادی کودک و نوجوان که لذت داشتن اسلحه از آنها مردان یکشبه ساخته بود در خیابانهای اصلی و فرعی تهران و شهرسنانها بدست گروه دیگر بسیجی کشته یا زخمی نشوند. در این مورد چپ مارکسیست تعلیم یافته گوی سبقت را ربوده بود و گاهی از محلات پائین شهر برای تاراج و غارت بالاشهریها اقدام و زد و خوردهایی را باعث میشد. ستادی تحت نظر رفسنجانی ، غفاری ، خامنه ای و بهشتی تشکیل و دستور تصفیه کمیته و بسیج بارها صادر ولی هر کوششی با مقاومت خونین روبرو شد. مارکسیستهای اسلامی منشعب شده که خود را زیر علم و کتل این و آن آخوند تازه بدوران رسیده پنهان کرده بودند و حتی گاهی فرزندان و وابستگان درجه اول ملاها از سران کمیته های اجرائی این گروهها بودند حتی نام و نشان و لباس ویژه نیز داشتند.

یکی از اولین اقدامات بنی صدر (ملازاده مکلل) ایجاد سازمانی اطلاعاتی بود که با کمک فردوست انجام شد و اولین سازمان اطلاعاتی جمهوری اسلامی پایه عملی یافت. مبنای اطلاعاتی سازمان جدید همان اطلاعات و پرونده های قدیمی موجود در ساواک ، بدون وجود پرونده ملاهای جیره خوار دربار (اکثریت ملایان) بود و بزودی پرونده های جدیدی توسط امامان جمعه شهرستانها و ستاد جاسوسی محلی مستقر در مساجد در هر محله ای توسط کمیته و بسیج محلی تهیه و به این مرکز فرستاده شد و هر کسی را که مورد غیظ و غضب آنان بود به لیست سیاه ملایان افزوده شد.

ملایان مدیریت ندیده را به فقط بدلیل اطاعت کورکورانه و بیعت با خمینی به امامت جمعه در هر شهرستانی گذاشتند و فرمان این بود که بدون دخالت و نظر مستقیم امام جمعه هیچ عملی قابل اجرا نیست. با ترور چند امام جمعه در شهرستانها و بمب گذاریهای متعدد در تهران و ترور ملایان ، ترس از مردم بیشتر و بیشتر میشد. نا گفته نماند بسیاری از این بمبگذاری و ترور ها توسط جوخه های مختلف ارعاب جناحهای مختلف و رقبای انقلابی و بمنظور از بین بردن مخالفان خصوصی و سیاسی بود. ترس از مارکسیستها بسیاری از آخوندها را بر آن داشت که نعل وارونه زده و هرگونه ترور را بگردن چپیها بیاندازند و چپی های جوان و بی تجربه از حیله های ملایی آنرا با آغوش باز پذیرفتند و حتی ترور نزدیکان خمینی را بخود نسبت دادند ولی خیلی زود معلوم شد گروه دیگری عامل بوده است. ضعف رژیم مست در باده پیروزی بجایی رسید که خمینی با بغض و فریاد گفت " بکشید ما را ، ملت ما بیدارتر میشود " از این جمله وی کاملا میتوان ترس ذاتی خمینی و پنهان شدن وی در پشت سر توده ها را دریافت. ملایان بدلیل آنکه پایه اعتقادیشان بر اساس ترس است و نه شجاعت حتی رساله هایشان که چکیده افکار فقهی آنان است بوی ترس حس میشود. اعمال و گفتارشان بوی ترس میدهد. روضه خوانی هایشان ریشه در ترس دارد و در تمام طول تاریخ سعی بر آن بوده که این پدیده را به جامعه خود الغاء کنند. حتی مرده پرستی ریشه در ترس دارد که همان ترس از ناشناخته و سئوالات بیشماری در مورد مرگ که هنوز هیچ مذهبی در جهان پاسخ قاطع و صریح و علمی برای آن نیافته و سعی بر آن دارند که با خرافات و موهومات سر و ته قضیه را هم بیاورند. این ترس از زمان غار نشینی و حتی قبل از آن وجود داشته و همه مردم در طول عمر خود این سئوال را از خود و دیگران داشته اند که چه چیز بعد از مرگ جسمی است؟

ساختن بهشت و دوزخ و برزخ زاده فکر انسان است زیرا با بی پاسخ ماندن سئوال قبل قصد دلداری خود را دارد. در واقع اختراع رویای جهنم و بهشت نوعی امنیت روانی دادن به پرسشگر است و مذهب سعی دارد آنرا حایگرین پاسخ کند. وهم و خیال را در تمام مذاهب و فرقه های زنده و مرده جهانی میتوان یافت. لازم نیست که شخص فیلسوف و دانشمند باشد تا بفهمد خدایان متلون المزاجی که در کتب ابراهیمی از آنها نام برده شده با یکدیگر متفاوت بوده و در حقیقت چکیده فکری نویسنده با توهمات بر اساس موقعیت محلی و فرهنگ خودی و از همه چیز مهمتر ایجاد ترس از ناشناخته هاست. از آنجا که هیچیک از پیامبران کتابی ننوشته اند و آنچه را که به گفته خدا یا خدایان نسبت داده اند ، سالها بعد از مرگ پیغمبران نوشته و سپس جمع آوری و بارها دستکاری شده است و اکثر وقایع ذکر شده در این کتابها با مختصر تغییری در نام و محل حادثه از اسطوره گیل گمش نشأت گرفته شده و نویسنده با دانسته ها ، اوضاع طبیعی و حوادث مدنی دوره خود تطبیق داده است. برای اهل علم و مطالعه کافیست که نام گیل گمش را با خدای هر مذهبی تعویض کنند تا مسلم شود کپی برداری ها از یک منبع مشترک میباشد. هر چند گردانندگان دکانهای مذهبی جهان سعی وافر دارند گیل گمش را نیز یکی از پیامبران معرفی کنند.

ادامه دارد

Labels: , ,

2 Comments:
Anonymous Anonymous said...
گفت بکشید ما را ولی نمیدانم چرا مقلدینش عمل نمیکنند

Anonymous Anonymous said...
!فعلآ که مردم تاوان پس میدن