Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Thursday, February 22, 2007
نعل وارونه

در فیلمهای کابویی ، سرخپوستان برای فریب و سردرگمی متعاقبین سفید از ترفند نعل وارونه استفاده میکردند. تعقیب کننده ها سردرگم میشدند که راکب اسب بکدام طرف روانه بوده ولی با کمک هالیوود، خیلی زود سفید های مهاجم دست مالکان اصلی اتازونی را خواندند و این حقه را نقش بر آب کردند و تماشاچی ساده به هوش سفید ها و سادگی سرخپوست ها میخندیدند. امروز همه میدانیم که اصولا سرخپوستان اسبان خود را نعل نمیکردند!

اما در دنیای سیاست این بازی همیشه بکار گرفته میشود و اگر با ظرافت و دقت و حساب شده بکار برده شود، تشخیص پر و پوک بودن آن برای بسیاری مشکل است ولی این بازی انتهایی هم دارد. بقول معروف شاید برای مدتی کوتاه بتوان کسی را گول زد ولی همه را برای همیشه نمیتوان در فریب دایمی نگهداشت.

امروز مهلت تمام شد و مرحله دوم تحریم! قرار است در لابی های آمریکا و اروپا و روسیه و چین ادامه یابد و چند بلوف و توپ و تشر و چند سفر و مصاحبه و شاخ وشانه کشیدن ولی اصل بازی جابجایی میلیاردها دلار از این حساب به آن حساب است و بس. مطمئن باشید آب هم از آب نخواهد جنبید بجز بازی کردن با اهداف و ایده های یک ملت در زنجیر جهالت . امتی که زمانی باور داشت که اگر در یکروز تابستانی ، رعد و برقی شود ، بارانی بیاید یا گوسفندی دوقلو بزاید ، لامپ چراغ خانه ای بسوزد، حتما دست خارجی و مخصوصا انگلیسی ها در کار بوده است. بگذریم که نسل جدید ساده اندیش را چنان شستشوی مغزی داده اند که انگلیس نام خود را با جمکران معاوضه نموده است!

وقتی به سیاست های سی ساله اخیر شرق و غرب در مورد ایرانیان دقیق میشویم و عمکرد و نتیجه کار لابی ها را بررسی میکنیم این گمان زده میشود که در حقیقت دول طرف معامله و معادله همان ترفند ایز گم کنی را در مورد مردم ایران بازی میکنند و نعل وارونه میزنند.

راه خیلی دور نمیرویم. کنفرانس گوادولوپ ظاهرا تصمیمی بر براندازی یا خالی کردن زیر پای شاه بود که در حقیقت حمایت کامل از خمینی از آب در آمد. مذاکرات محرمانه جنرال هویزر با خمینی در تهران بیعت دولت آمریکا با وی بود، ارسال اسلحه و قرآن توسط کارتر در حقیقت تایید دیکتاتوری خمینی ، مک فارلن ، ایران کونترا ، معاملات نظامی روسیه و چین و کره شمالی و فروش مخفیانه و ارسال قطعات نظامی در بحبوحه جنگ ایران و عراق ، فروش رسمی و غیر رسمی ابزار هسته ای در بیست سال گذشته به ایران ملا زده توسط روسیه و آمریکا ، اظهارات آلبرایت ، همکاری محرمانه با قم و تهران در حمله به افغانستان که عملا علیه سیطره وهابیون مذهبی عربستان بود ، حمله به عراق و حمایت رسمی از شیعیان عراق ، خلع سلاح و تروریست شناختن مجاهدین ، تئاتر محاکمه صدام ، بازی تحریم ، حقوق بشر گاهگاهی ، بر ملایی شبکه بلوط در آمریکا ، تخلیه کشتی حامل قطعات نظامی بطور اشتباهی! در بندر عباس و بازی کجدار و مریز و نشان دادن سیخونک و هویج به ملایان در دو یا سه ماه گذشته که میتوان بیشتر آنرا چانه زدن دانست تا تهدید یک ابرقدرت ، فقط یک مفهوم را دارد و تایید یک نظریه است..... حمایت مزورانه شرق و غرب از ملایان و نعل وارونه زدن به مردم ایران.

مسلما در آینده اسرار بیشتری از روابط و منافع مشترک آمریکا و لابی های روسی و چینی و بیت رهبری و خلیفه مسلمین جهان را شاهد خواهیم بود. بیچاره ایرانی که هم از درون و هم از برون ، بازیچه این خیمه شب بازیست. امروز همه دستی از شرق و غرب و شمال و جنوب درکاسه ماست بجز دست خود ما. ساده اندیشی است که آنچه میگذرد به تصادف و شانس و معجزه نسبت داد.

Labels:

5 Comments:
Blogger Winston said...
باز من هم معتقدم که ایرانی باید خودش گلیم خود را از اب بکشد

Anonymous Anonymous said...
Absolutely...I couldn't agree with you more. Have you read William Engdhall's book "A century of War"? It's a must read and it confirms the complicity of the mullahs with the US in overthrowing the Shah.

Anonymous Anonymous said...
Here are som excerpts from the book:

The coup against the Shah, like that against Mossadegh in 1953, was run by British and American intelligence, with the bombastic American, Brzezinski, taking public 'credit' for getting rid of the 'corrupt' Shah, while the British characteristically remained safely in the background.

During 1978, negotiations were under way between the Shah's government and British Petroleum for renewal of the 25-year old extraction agreement. By October 1978, the talks had collapsed over a British 'offer' which demanded exclusive rights to Iran's future oil output, while refusing to guarantee purchase of the oil. With their dependence on British-controlled export apparently at an end, Iran appeared on the verge of independence in its oil sales policy for the first time since 1953, with eager prospective buyers in Germany, France, Japan and elsewhere.

In its lead editorial that September, Iran's Kayhan International stated: In retrospect, the 25-year partnership with the [British Petroleum] consortium and the 50-year relationship with British Petroleum which preceded it, have not been satisfactory ones for Iran … Looking to the future, NIOC [National Iranian Oil Company] should plan to handle all operations by itself. London was blackmailing and putting enormous economic pressure on the Shah's regime by refusing to buy Iranian oil production, taking only 3 million or so barrels daily of an agreed minimum of 5 million barrels per day.

This imposed dramatic revenue pressures on Iran, which provided the context in which religious discontent against the Shah could be fanned by trained agitators deployed by British and U.S. intelligence. In addition, strikes among oil workers at this critical juncture crippled Iranian oil production. As Iran's domestic economic troubles grew, American 'security' advisers to the Shah's Savak secret police implemented a policy of ever more brutal repression, in a manner calculated to maximize popular antipathy to the Shah.

At the same time, the Carter administration cynically began protesting abuses of 'human rights' under the Shah. British Petroleum reportedly began to organize capital flight out of Iran, through its strong influence in Iran's financial and banking community. The British Broadcasting Corporation's Persian-language broadcasts, with dozens of Persian-speaking BBC 'correspondents' sent into even the smallest village, drummed up hysteria against the Shah.

The BBC gave Ayatollah Khomeini a full propaganda platform inside Iran during this time. The British government-owned broadcasting organization refused to give the Shah's government an equal chance to reply. Repeated personal appeals from the Shah to the BBC yielded no result. Anglo-American intelligence was committed to toppling the Shah. The Shah fled in January, and by February 1979, Khomeini had been flown into Tehran to proclaim the establishment of his repressive theocratic state to replace the Shah's government. Reflecting on his downfall months later, shortly before his death, the Shah noted from exile, I did not know it then perhaps I did not want to know but it is clear to me now that the Americans wanted me out. Clearly this is what the human rights advocates in the State Department wanted What was I to make of the Administration's sudden decision to call former Under Secretary of State George Ball to the White House as an adviser on Iran? Ball was among those Americans who wanted to abandon me and ultimately my country.[1][1]
In 1978, the Iranian Ettelaat published an article accusing Khomeini of being a British agent. The clerics organized violent demonstrations in response, which led to the flight of the Shah months later. See U.S. Library of Congress Country Studies, Iran. The Coming of the Revolution. December 1987. The role of BBC Persian broadcasts in the ousting of the Shah is detailed in Hossein Shahidi. 'BBC Persian Service 60 years on.' The Iranian. September 24, 2001.

The BBC was so much identified with Khomeini that it won the name 'Ayatollah BBC.' [2][2] Comptroller General of the United States. 'Iranian Oil Cutoff: Reduced Petroleum Supplies and Inadequate U.S. Government Response.' Report to Congress by General Accounting Office. 1979.
http://www.amazon.com/Century-War-Anglo-American-Politics-Order/dp/074532309X/sr=1-1/qid=1162531522/ref=pd_bbs_sr_1/002-2583477-6665622?ie=UTF8&s=books

Here is another article:

http://www.iranianvoice.org/article774.html

Anonymous Anonymous said...
دوست عزیز من نمیدانم شما کی هستید یا کجا زندگی میکنید و با آنکه همیشه پست های شما را بررسی میکنم هنوز نتوانسته ام بفهمم شما طرفدار چه کس یا گروه یا مرامی هستید که اینهم به لطف و ارزش پست های شما اضافه میکند.
اطلاعات شما بسیار گسترده و مسائل را از روزنه ک.چک نمیبینید. در مورد پست نعل وارونه مطلبی به ذهنم رسید که مایلم آنرا با شما در میان بگذارم. زمانی که مقاله معروف داریوش همایون منتشر شد بزرگترین مچگیری تاریخی از چهره خمینی و دستهای مرموز پشتیبان تبلیغاتی و مالی وی بود و میرفت تا یکبار و برای همیشه نقاب از چهره روحانیت بازیچه شده و خائن شیعه در ایران بردارد. یادم میآید در یکی از پستهای قبلی شما در مورد رادیوهای بیگانه و بمباران تبلیغات شبانه روزی و شستشوی مغزی مردم و بخصوص جوانان آرمانگرا و چپ نوشته بودید که کاملا صحیح و بیگانگان به اهداف خود رسیدند. من باور دارم که مردم ایران خواهان تغییر و تحول بودند ولی برگرداندن آنان از رژیم پهلوی نیاز به فعالیتی بسیار گسترده و همه جانبه داشت که بقول شما فعالیتی بسیار گسترده از دولتها را نیاز داشت و امروز همه میدانند که شرق و غرب در سرنگونی وی دخالت داشتند و منافع سرشار میبرند. امروز میبینیم که رژیمی وحشی و خونخوار زیر نقاب خدا و پوشش روحانیت تمام ایران و سایر ملل جهان را ببازی گرفته است. در داخل بر اساس تفرقه اقوام و مذاهب و در خارج با هوچیگری و سیاه را سفید نشان دادن راه خود را میروند. من میگویم که غرب سرمایه دار پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در حال ساختار نوعی دشمنی فرضی و لولو مانندی است که با آن مردم خود را سرگرم و از آن استفاده تبلیغاتی و مالی برند و شرق نیز همین پدیده را علیه غرب بکار میبرد و از آخوندهای قدرت طلب و زر دوست ایران ببری کاغذی ساخته اند که همه بر این گنج بزرگ مالی و تروریستی که میتواند موازنه ای را بین آنان برقرار کند نیازمندند. هیچکدام مایل نیستند رژیم آخوندی را از بین ببرند بلکه مایلند راه و روش آنانرا تعقیب و دنبال کند و در این میان لولوی سر خرمن دنیای اسلام نیز باشد که مبادا در دنیای اسلام نیز سری از میان سرها بجنبد. پست شما مرا عمیقا بفکر انداخته که دسیسه ها علیه مردم ما بدلیل عدم آگاهی و شعور سیاسی عمومی شاید سالها ادامه خواهد داشت. نظر آقای سرندیب نیز تاییدی بر همین عدم شعور سیاسی ایرانیان از وقایع پشت پرده ایران و جهان است
آرزوی من موفقیت شما وطنپرست واقعی است

Anonymous Anonymous said...
Varjavand jan: Thank you for your kind words...I've been trying to find an article on Strauss, the father of neocons who basically emphasizes on the fact that in the ME there should always be a relgious governemnt..I don't remember the exact wording and the rationale for his argument but it amounts to not allowing the ME's societies to modernize..I'll try to look for it but I can't find it and it's driving me nuts...thanks again for your beautiful writings. I live in the US and I'm not concerned with any particular type of ideology as long as poverty is eradicated in Iran...that basically sums it up. I'm too dumb to understand complex political theories and such...LOL