Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Tuesday, January 16, 2007
اعدام

خبر روز آن بود که:

"برزان ابراهيم التکريتی و عواد حامد البندر ، سحرگاه امروز اعدام شدند"

من با اعدام بهر صورت ، با رای هر دادگاهی ، بهر جرمی یا دلیلی مخالفم و آنرا نشانه سبعیت بشری، جنایت قانونی و نوعی آدمخواری تبلیغاتی میدانم. مهم نیست در آمریکا ، چین ، ایران یا حتی در دوبی اتفاق بیافتد. آدمخواری ، آدمخواری است. مهم نیست معدوم: هیتلر ، مائو ، استالین ، صدام یا خامنه ای باشد. آنچه که مهم است هیچ انسانی از انسان دیگر برتر نیست که بهر نامی حق بخود یا رژیمی که جیره خوار آنست بدهد و انسان دیگری را معدوم الدم کند. هرچند جنایت یا خیانت معدوم اثبات شده باشد. آویختن، تیرباران، گیوتین، صندلی الکتریک، آمپول سیانور یا هر نوع وسیله دیگر که زندگی کسی را پایان دهد چه مرد یا زن ، همه و همه نشانه سبعیت ماست.

تا کنون هیچ آماری و هیچ نشانه ای بدست نیامده که اعدام باعث درس دادن یا ترس جامعه میشود و درست بعکس ثابت شده ترس جامعه را از "قتل نفس " و شنیع بودن "کشتن" را کاهش داده و امری پیش پا افتاده میکند.

در قوانین جوامع روشنفکر و ملل پیشرفته ای که حل مسایل اجتماعی را به منافع فردی ، حزبی ، سیاسی یا مذهبی خویش ترجیح میدهند ، مصوبه ای بنام اعدام وجود ندارد. بلکه قانونگزار را سعی بر آنست که با تصویب قوانین و لوایح صحیح ، جرم و جنایت را کاهش دهند نه اینکه با وقوع جنایتی، باب جنایات دیگر را بازگشاهی و راه را برای اعدام باز کنند. قبح و زشتی قتل نفس را پاس و زندان را صد بار اشرف بر کشتن فرد میداند.

در این جوامع ، لغت انتقام که سبب کشتن قانونی دیگران است به فراموشی سپرده شده زیرا این انتقام است که سبب وضع قوانین اعدام میشود نه جامعه دوستی قانونگزار. هرچند در اقالیمی که اعدام شرعی و قانونی! است، هنوز سبعیت انسان وحشی و تشنه بخون انسان دیگر بودن حاکم و پا بر جاست.

در کشوری مانند ایران که اعدام و سنگسار و قطع دست و پا نوعی هنر مذهبی تصور میشود و انواع شکنجه های روحی و جسمی و تجاوز به ناموس و مال دیگران را با جاری کردن جند جمله عربی چاشنی و بخورد جامعه منتقم میدهند، اختراع وسایل و ایزار اعدام و شکنجه را معاونت با خدا و اطاعت از فرامین او قلمداد کرده ولی در حقیقت ضعف نفس عماره و حس انتقام خود را زیر این پوشش مخفی میکنند. از ابزار قطع دست و پا و انگشت گرفته تا میله و منجنیق و اعدام با جرثقیل و سوزاندن و تجاوز جنسی.

کسی از این حیوانات نپرسیده که: خدایی که خود روح به جسم انسان دمیده اگر با مرگ کسی موافق باشد، آیا آنقدر قدرت ندارد که وی را قبضه روح کند؟ آیا وی نیازی به همیاری اعمال و افکار انتقامی ضعیف که زایده نفس انسانی شماست دارد؟

مردمی که به انتقام کشی ترغیب میگردند مسلما از کشتن دیگران نیز فروگذار نخواهند کرد. کسانی که در آغاز انقلاب اعدام توسط رژیم سابق را محکوم میکردند بزودی خود دستشان به کشتن و اعدام آلوده شد و مسلما این سیر نزول شان انسانیت با اعدامهای فردی یا گروهی هیچگونه جرم و جنایت را در جامعه محو یا کمتر ننموده و نخواهد نمود.

امروز در عراق سنی ها و در ایران شیعیان را فقط برای اجرای مقاصد سیاسی و منویات حاکمیت مانند حیوانات ذبح اسلامی میکنند و همیشه بوی انتقام فردی از این اعدام ها میآید نه اصلاح بشریت.
4 Comments:
Anonymous Anonymous said...
ورجاوند عزیز
ننوشته بودی که موقع اعدام برادر ناتنی صدام سر او را قطع کردند. بابا این ها باید بیایند از تیر خلاص زن رژیم دعوت کنند که انواع اعدام را به آنها یاد دهد. مگر همین پاسدارهی سپاه در سفارت اربیل نبودند که صدام را اعدام کردند. اگر آمریکا آنها را نگرفته بود این دو تا را هم انسانی!!!! اعدام میکردند نه سرش را بکنند. این عراقیها هنوز تازه کارند باید بیایند از اجمدی نژاد دعوت کنند تا انواع روش اعدام کردن را به آنها یاد بدهد

Anonymous Anonymous said...
به نظر من بزرگترین عیب اعدام ، باز شدن راهی ست تا حکومتهای سرکوبگر بتوانند مخالفین خود را به بهانه های واهی نابود کنند

Anonymous Anonymous said...
بشریت را برای "اصلاح" باید برد "سلمانی"! / تا سرش را "از ته" بزنه!

Anonymous Anonymous said...
درود
ورجاوند نازنین
اعدام سران رژیم بعث
فرصت جوی جنگ طلبان شیعی و به رهبری مقتدی های برای انتقام گیری های شخصی بود ..
اعدام عملی غیر انسانی و دور ازتمدن بشری است که حامیان اعدام مشتی وحشی و به دور از تمدن هستند ..
حال چه مقتدی ها باشند و یا اربابان انها در طهران