Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Sunday, December 17, 2006
حمقا و عقلا
از نظر اصولی مردم دنیا را به دو گونه کلی میتوان تقسیم نمود حمقا و عقلا. گروه اول قابل تقسیمات کوچکتر نیستند ولی میتوان آنان را با شماره درجه بندی نمود و از یکدیگر متمایز نمود. معمولا هر انسانی در طول زندگی خویش گاهی به این درجه نزول میکند و اشتباهات تکراری و قصورات سهوی و عمدی افراد را میتوان از این نزول نامید. هنر عاقل آنست که تعداد این لغزش ها را کاهش دهد و اغلب با موفقیت نیز همراهند

عجب آنست که اصولا احمق بودن دردسر و زحمتی ندارد ولی عاقل ماندن نیاز به تفکر ، تعمق ، کار سخت ، کوشش ، تحصیل علم و داشتن هزاران تجربه ریز و درشت دارد. اگر احمقی خطا کند (که دایم در عین الخطاست) هَرَجی بر وی نیست ولی اگر عاقلی .... آنگاه است که همه و همه بر وی میتازند که چرا؟

عادت و خلق و خوی انسان عاقل آنست که هر چه را میبیند یا میشنود با منطق و شعور بررسی و سپس قبول یا رد یا از کنار آن میگذرد. در مورد احمق چنین نیست. از آنجا که بخاطر نا آگاهی و عدم تشخیص و یا گاهی حتی بی دلیل اجازه میدهد دیگران برایش تفکر و تامل کنند و نیازی به تعمق در امور ندارد نا آگاهانه اسیر توهمات و مالیخولیا میگردد و همه وقایع را ورای تعقل ناداشته خود میداند. با خرافات میسازد ... به شانس و اقبال رو میکند ... به قضا و قدر و پیشگویی متوسل میشود. اینجاست که فرصت طلب که دلیلی بر عقل وی نیامده پیدا میشود و با سر کتاب باز کنی و پیشگویی های ممکن و غیر ممکن و فال و جادو و جنبل و افسون از سادگی فرد خود باخته سوء استفاده و شخص را گاهی تا روز مرگ وی ، در استحمار و جمود فکری نگهمیدارد. با این روش ساده همواره خود را بر مردمی که با شعار ولی نه با شعور بنوعی خو گرفته و ادامه حیات میدهند ، تفوق و برتری را ادامه داد. نمونه های اینگونه فرصت طلبان و بت های تهی در تاریخ فراوان و بسیارند. گاهی آنقدر شعار گسترده و همه گیر و فریباست که میتوان ملتی را نیز با آن به استحمار کشید. از Deutche uber alles گرفته تا روح منی خمینی! تهی ولی فریبنده.

فرصت طلب به سرعت از خود چهره ای خداگونه میسازد و هر روز اصرار بیشتری دارد که اَنَ الحَق ! اقرار بر آن دارد که عقل کل مردم است و از نظر عقلی خود را بهر العلوم و نان و آب و زندگی مردم از برکات وجود اوست. خود را حاکم بر جان و مال مردم میداند و لقب رهبر و پیشوا بر خود مینهد. ولی در همان حال و از وحشت روشن شدن مردم ساده و آگاهی فریب خوردگان موسمی و باقی ماندن بر کرسی مافیای قدرت به سلاح و ارتش و نیروهای اطلاعاتی وابسته میشود. اس اس و ساواما و ک جی بی را بنیاد و با ترس و وحشت از سقوط حتمی، اقدام به تهیه چندین سازمان امنیتی مختلف و چند ارتش گوناگون برای محافظت خود و در عین حال رو در رو نهادن آن قوا با یکدیگر میکند ، زیرا در همان حال به هیچیک از آنان نیز اعتمادی ندارد. در زمان اس اس هر گاه به یکی از سران نظامی شک میکردند ، با پیکی مخصوص برایش یک قبضه ماوزر از طرف پیشوا میفرستادند و شخص میدانست راهی بجز خودکشی نیست ولی حدود پنجاه سال پس از شکست آن ارتش هیولایی و در نقطه دیگری از جهان مرتبا هواپیماهای حامل سران ارتش و سپاه بدلایل غیر منطقی یا شبه فنی! بر روی زمین یا در آسمان منفجر میشوند و گروه بعدی پست خالی رفتگان را موقتا در دست میگیرند و آنرا قضا و قدر و سرنوشت میداند.

معمولا جامعه آگاه در برهه ای از زمان، زیر فشار پوپولیسم و ترورهای فردی و گروهی ، ساکت و بی تفاوت میماند زیرا معمولا راهی جز این نیست. ولی فریبکار ، نیاز به بیعت مکرر کل جامعه از خود را حس میکند. این خلا لذت از قدرت را با گونه ای تردستی و بهانه میتوان مانند تئاتری گسترده بر روی صحنه آورد که معمولی ترین سناریوی پشتیبانی از خودمحور را همیشه میتوان موضوع انتخابات نمایشی بشمار آورد. در این نمایش روحوضی و تکراری کلیه شعارهای از قبل فراهم شده و مزدوران دستچین را مطابق خوش خدمتی و وابستگی آنان همچون رگبار مسلسلی به سوی حمقا شلیک میکنند و ظاهرا احمق را تصور بر آن است که برای خود و آینده خود تصمیم میگیرد و یا در توهمات خویش و ببهانه فردی آزاد و دموکرات تصور بر آن دارد که به نماینده خود رای میدهد ولی غافل از آنست که باز هم بازی خورده و دستاویز قدرت قاهر و اگر عاقلی سئوال نمود: چرا ؟ پاسخ آنست که از این ستون تا آن ستون فرج است و یا سگ خونخوار را به گرگ درنده ترجیح میدهد و یا حقوق مدنی خود را به آزمایش گذاشته است!

ولی هفته ای بعد که اعلام شد صورت منتخبین از جانب امام زمان توشیح شده و یا قلب واقعیات را در نتیجه آن اتنخابات حس کند ، صد ها لعنت بخود میفرستد که: این آخرین بار بود که رای دادم ولی در همان حال در اندیشه نداشته ، خود را برای نمایشی دیگر و تایید خواسته های ولینعمت فکری آماده میکند. زیرا احمق نیاز به ولینعمت فکری دارد، نیاز به رهبری دارد ، نیاز به شبانی دارد که وی را به چراگاه تعفن فکری خود هدایت کند اما عاقل .... برای خود تصمیم میگیرد و زمامدار خود است.

آیا حجت شما اندیشه شماست یا مستضعف هستید؟

4 Comments:
Anonymous Anonymous said...
سلام
و
لینک
مستقل / اتوماتیک / بدون سانسور
فهرست وب ایرانی : نمایه ها

Anonymous Anonymous said...
درود
حال باید به حال این ملت گریست
که گروهی از حقما بر تو.ده ای از حقما حکمرانی می کنند.

Anonymous Anonymous said...
یحمقی ، محقمی ، احمقی (نژاد) ، راستی راستی گل گفتی

هـــااااااا
تقـصیر این عـین الله ِبی پـدرو مـادره
از وقـتی در شـهر بهـش پیشـنهاداتی شـده
هـمه چـیزو به گـند کــشیده