Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Thursday, September 14, 2006
پوپوف

در طول جنگ سرد (1991-1947) ، دو نسل از بشریت را ترس و وحشت از مرگ ناخواسته چنان فرا گرفته بود که بدلیل نا امیدی و بی هدفی و پوچی ، آمار خودکشی سر به فلک میکشید. چنان زندگی بیهوده و بی ارزش شده بود که فرقه های جدید مذهبی در غرب و شرق نضج و گسترش فراوان یافتند و اغلب مردم به موهومات و خرافات پناهنده میشدند. در جبهه مرامی و عقیدتی آمریکا بر آزادی سیاسی پافشاری میکرد و شوروی بر دموکراسی مردمی. شرق و غرب برای اثبات ادعای کشفیات و اختراعات خود از تمام امکانات استفاده میکردند. در بلوک غرب آرمسترانگ ، انیشتین ، سوپر من ، کاپیتان آمریکا و جان وین و در بلوک شرق یوری گاگارین ، والتینا ترشکوا و پوپوف قهرمان دوران بودند.

پوپوف در شوروی چهره ایست شبیه آقای زارع در ایران. نامی معمولی که همه و هر کس از روستا تا شهر را فرا میگیرد. از الکساندر پوپوف (مخترع گیرنده رادیو)


تا واسیلی ، بنیامین ، آندره ، وکتور و هزاران پوپوف که شاید هرگز وجود خارجی نداشتند و یا اگر کسی هم به چنین نامی بود هرگز چنین مقامی و اکتشافی و اختراعی و هنری ارزنده نداشته که باعث شهرت نامشان شود ولی در تاریخ بعد از جنگ جهانی دوم نقش بسیار موثری در سیاست داخلی و خارجی شوروی داشتند. این قهرمان هزاران چهره زمان جنگ سرد همان سوپر من و کاپیتان آمریکا بروایت شوروی بود. ژنرال ارتش سرخ ، داستانسرای کودکان ، شاعر غزلسرا ، کمونیست دو آتشه ، پدری مهربان ، کارگر نمونه سال ، مکتشف نور سیاه ، فضانوردی یکه تاز ، سازنده موتور جت زیر دریائی با انرژی بی پایان از آب ، مکتشف هزاران رنگ جدید ، نقاشی متبحر ، سازنده رادار گیاهی ، جنگجوی وطنپرست ، موسیقیدان بزرگ و مخترع سلاحهای محرمانه و سری ، جراح تعویض مغز از مقام هایی بود که یکی از پوپوف ها در آن نقش داشتد. پراودا و ایزوستیا یکی دوبار از این نابغه نظامی و سیاسی و افتضادی و هنری نام بردند ولی روزنامه ها و رادیو و تلویزیون برای خوراک داخلی بارها از این شخصیت بزرگ و قهرمان ساختند. وی درست در زمان مورد لزوم و در نهایت ضرورت سر از جایی در میاورد و مسایل و مشکلات را با سرعت حل میکرد و اختراعی مینمود و اکتشافی و تئوری جدیدی پیاده میکرد و همانگونه که آمده بود غایب میشد. اعلامیه بالا بلندی به امضای یکی از سران حزب کمونیست محلی صادر میشد و مژده تهیه کاغذ ارزان و عالی از لباس کهنه زندانیان و بیماران مرخص شده را نوید میداد که با فرمول و ابتکار ژوزف پوپوف ساکن یکی از شهرکهای اطراف ولادی وستک مورد تایید کمیساریای اختراعات حزب مرکزی کمونیست قرار گرفته و زحمات این کارگر وطنپرست عضو را اعلام و تشویق میکنند. تا چند روز پس از آنهم مطالبی کوچک و کوچکتر و پس از چند روز ژوزف پوپوف به تاریخ میپیوست و زمینه را برای ظهور پوپوف بعدی فراهم.

دیشب با گروهی روسهای مقیم در ملبورن بر سر یک میز مهمان بودم. مردمان خوبی هستند و هر چند هنوز بعضی از آنان کمونیسم را راه رهایی و نجات بشریت میدانند و با سیاستهای پوتین مخالف و ناراحت و نگران بخاطر از دست دادن مستعمرات جنوبی و غربی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی. از آنان سئوالی کردم در مورد پوپوف و اینکه چه یا که بوده ؟

ابتدا سکوتی در گرفت و بالاخره یکی پرسید کدام پوپوف؟ الکساندر پوپوف یا پوپوف پولیت بورو؟

گروهی اصرار داشتند که در شوروی پوپوف ها خدمات برجسته ای به مردم و علوم و دولت نمودند و همگی حقیقت دارند ولی هیچ نسبتی با هم ندارند. گروه دیگری با تمسخر سایر پوپوف ها را جعلی و تبلیغات دولت شوروی نامیدند. بحث زیادی شد و موافقین و مخالفین پدیده پوپوفیسم در شوروی به توافقی نرسیدند. در طول شب یکی از بانوان حاضر که تاجیکی و تحصیل کرده و اهل کتاب و مطالعه و کارشناس اکتشاف نفت و گویا سالها در ایران نیز بهمراه همسرش در خدمت وزارت نفت بوده ، سئوالی را مطرح کرد که مرا شوکه نمود. وی که از تاریخ معاصر ایران بخوبی آگاه و فارسی را هم با لهجه تاجیکی تلفظ میکرد ، زیرکانه پرسید: شما پوپوف را از کجا میشناسید ... مگر صنعت پوپوف سازی به ایران هم رسیده است؟ سئوالی غافلگیرانه بود و پس از سکوتی دنباله دار و برای همدردی اظهار نمود: پوپوف های شوروی هرگز از طبقه کارگر و صنعتگر و علوم بالاتر نرفتند ولی اینطور که بنظر میرسد پوپوف ایرانی به مقامات بالای هرم قدرت رسیده و جا خوش کرده است.

واقعیت آنست که در جمهوری اسلامی اختراعی ولایت مطلقه فقیه زده ایران ، بر خلاف شعارهای صد من یک غاز بوقهای رژیم (مثل: نه شرقی نه غربی جمهوری جارو برقی ، مرگ بر آمریکا ، استقلال آزادی و ... سایر چرندیات تبلیغاتی) وابستگی ما نه فقط به اسباب بازیهای از رده خارج شده روسی و بلوک شرق سابق بلکه کاربرد کورکورانه سیاستهای سرکوبگرانه کهنه کمونیست هایی نظیر استالین و خروشچف و بولگالین است. اعمال نظریات آنان را برای قلع و قمع مردم و آزاداندیشان با ترکیبی از پذیرش ناشیگرانه افکار رهبر تبلیغات جهان فاشیست گوبلز هیتلری ، همراه با چاشنی کردن چند سوره مطلوب از قرآن و کاربرد هزاران روایت و حکایت و حدیث جعلی با نرخ روز به ذهن و اندیشه ساده دلان نفوذ کرده و افکار آنانرا شستشوی مغزی میدهند.

هدف سیاست پوپوفیسم در ایران تلقین نوعی غرور مذهبی است که چاشنی ملی را ابتدای آن غرغره کرده و سپس با موهومات و خرافات معجون نموده و توسط مزدوران امام جمعه ای و یا سخنگویان دولتی و مداحان کیهانی و تلویزیون و رادیوی مسخره ولایت فقیهی به خورد مردم میدهند.


داروی درمان سرطان کشف میکنند. موشک بین القاره ای میسازند. هواپیما و زیر دریائی نامرعی اختراع میکنند. اتم را حق مسلم میدانند ، عکس خمینی در ماه نقش میبندد ، از آب سنگین داروهای معجزه گر اسلامی تولید میکنند. کیک زرد میپزند. از امام زمان توشیح نامه و تائید نامه برای اعمال کثافتکاریهای خود میگیرند. کارخانجات ضنعتی و تولیدی هرگز ساخته نشده و سد های کویری افتتاح میکنند ، با مردگان 13 قرن پیش تماس تلفنی میگیرند و توبه نامه از طریق ایمایل میفرستند. با پته دویست تومانی بهشت موعود را از فروشنده دوره گرد اطراف چاه جمکران میخرند. از تنه درختی در فلان روستا در ماه محرم خون با گروه آ مثبت جاری میکنند. سگان را برای ارائه عریضه به حرم راه میدهند. معجزات کوچک و بزرگ از آب و خاک و هوا دریافت و برخ ملت میکشند و بر پوست بزغاله تازه متولدی نقش لاالله الا الله را حک شده مییابند . سیاستمداران جهان در اطاق انتظار حکومتی در نوبت میگذارند و جدیدأ نیز داروی درمان ایدز ساخته شده از آب سنگین را میخواهند به جهان صادر کنند. دیکتاتوری ولایت مطلقه فقیه را بالاترین هدیه به بشریت میدانند.عاشق گفتار و اعمال خودند و اخیرا نیز اعلام کرده اند قاتل امام زمان در اضفهان متولد شده.

این خلایق همان پوپوف سازهای قرن بیست و یک جمهوری ولایت مطلقه فقیهی اند.


2 Comments:
Anonymous Anonymous said...
felan ke mardom sargarme hamin khorafe ha hastan va ta khodeshun nakhan kasi nemitune az daste in kaftarha nejat bedashun!

Anonymous Anonymous said...
با عرض سلام
مطلبتان بسیار زیبا و عالی بود. نمی دانم که این "پوپوف"سازی ها به دلیل وجود دیکتاتوری در کشور است یا به دلیل حماقت مردم یا به هردو دلیل. در هرصورت معتقدم تا مردم به جای عقل سیمان در کله دارند در به همین پاشنه خواهد چرخید.

با تقدیم احترام
ققنوس