Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Tuesday, July 04, 2006
به کجا میرویم؟

تا قبل از انقلاب 57 و پایان سلطنت پهلوی ، تمام مخالفت های طبقه روحانیت و روشنفکران چپگرا بر آن بود که ایرانی در خفقان بسر میبرد و رژیم به مردم آزادی حرف و عمل نمیدهند. عوامفریبی بجایی رسید که حتی خبرنگارانی که در نوفل دو شاتو با خمینی مصاحبه کرده بودند ، فریب ظاهر مذهبی و روحانی وی را خوردند و نوید از آینده روشن ایران و مدینه فاضله ای که دموکراسی و تبلور انسانی در آن غلیان میکند ، میدادند! و ایران با رهبریت روحانی خمینی را سرمشق دموکراسی در کشورهای مسلمان حتی غیر مسلمان جهان میدانستند! هرچند واقعیت درست بر خلاف آن بود و لذت نشستن بر سریر قدرت همیشه وعده شکن است.

از همان اول انقلاب برای خمینی و گردانندگان پشت پرده واضح بود که فقاهت جوابگوی زندگی قرن بیستم ایرانی نیست ولی پس از پیروزی ناباورانه و زودرس ، راه بازگشتی نبود و از آنجا که هیچ برنامه و طرحی برای اداره مملکت نبود ، برای ماندن بر سریر قدرت اعدامها و کشتارها و ترورها آغاز و در انتهای عصر خمینی جنون قدرت طلبی و بردن سهمی از ولایت فقیه سایر مدعیان را بر آن داشت تا دست بکار شوند و زمانی که رفسنجانی در حالت بیماری (یا شاید سلامت کامل) امضای اعدام هزاران نفر را از خمینی دریافت نمود و با عجله و تا زنده بودن وی آنرا به اجرا گذاشت ، زیرا روحانیت شیعه تشنه قدرت تصور میکرد با ارعاب و شاید پاکسازی چند هزار جوان ، دموکراسی یا همان تخم لقی را که شخص خمینی و با کمک فکری روشنفکران چپگرا طی سالها در دهان ملت شکسته بودند برای همیشه از ذهن ایران و ایرانی بدور خواهند کرد. هیهات که این ترفندها و دسیسه های خون آلود مردم را بیدار تر نمود و مسلم شد که اصولا مذهب (از هر نوعی) را با آزادی و دگراندیشی تفاهمی نیست. غافل از آنکه ایرانی سالهاست برای رسیدن به دموکراسی تلاش داشته و نمونه کامل آن انقلاب مشروطیت است.

کاربرد سیاست شمشیر دموکلوس و ترفند های متعاقب آن نظیر شعارهای توخالی ولی پر طمطراق " شیطان بزرگ ، بی بند و باری غربی ، جاسوسی ، نوکر بیگانه و .... مرگ بر این و آن " نیز شاید چند روزی مثمر ثمری بود ولی خیلی زود دستها را رو کرد که اینها سرپوشی بر ادامه حکومت است نه راه حل سیاسی و اقتصادی بر مشکلات روزافزون مردم که با نا کارآمدی و عدم مدیریت صحیح ، ایران را به بزرگترین مافیای سیاسی و اقتصادی و تروریستی تبدیل نمود و همانگونه که امروز میبینیم کلیه مایحتاج روزانه مردم در دست تروریستهای زاییده شده توسط همین مافیا های قدرت است.

با نگاهی عمیقتر در مییابیم که تمام مخالفت های خمینی با رژیم پهلوی و گفته ها و وعده های آزادیخواهی و آزادی اندیشی فقط برای رسیدن به قدرت بوده و برای ایرانی تشنه آزادی و دموکراسی ، سرابی در کویر بیش نبوده است.

اینکه اصولا اسلام توافقی با دموکراسی دارد یا نه ، سئوالی است که حدود پنجاه سال است در مورد آن بحث و جدل و گفتگو شده. نظریه های گوناگون آورده شده و کتابهای حتی درسی بر آن نوشته شده..... و نتیجه گیری منطقی آنکه اسلام اصولا تطابقی و توافقی با هرگونه آزادی بخصوص آزادی فردی را ندارد. اسلام قادر به قبول هیچگونه نظریه فردی یا دگراندیشی متفاوت با باورهای ظاهرأ مقدس مآبانه را ندارد که این تقدس مزوّرانه نیز فاصله زیادی با الوهیت دارد. اگر غیر از این بود حتی در یکی از کشورهای اسلامی قارچی بعد از جنگ جهانی دوم یکی حتی یکی پدیده ای بنام " دموکراسی " را برسمیت میشناخت یا به آن عمل میکرد و یا راهی برای آشتی مذهب با آزادی فردی می یافت یا در یکی از آنها انتخابات به سبک غربی با آزادی و مساوات همراه بود. حتی در کشورهای اندونزی و مالزی که ظاهرا دم از آزادی و دموکراسی میزنند ، کلام آخر و تصمیم گیرنده واقعی در دست ملایانی مذهبی است که حتی گاهی گره کراواتشان از عمامه ملایان ما بزرگتر ولی افکار پوسیده و کهنه آنان فرقی با گنجشک مغزان ناصالح حاکم بر ایران را ندارد. امروز در اندونزی و مالزی مسلمان همان مشکلات و پدیده های زشت و ناهمگون اجتماعی مانند فحشا ، کودک آزاری ، زن ذلیلی ، جامعه طبقاتی ، قدرت طلبی حکام ، فساد ، ارتشا ، بدرفتاری قومی و مذهبی و از همه بدتر برده داری وجود دارد که در ایران و عراق و سوریه و عربستان سعودی و پاکستان. شاید گفته شود مگر جامعه غربی پاک و مبرهن است؟ پاسخ مسلما منفی است ولی دموکراسی و آزادی مطبوعات و فشار افکار عمومی مسایل را برای یافتن راه حل تشویق و دردها را تعمیم و یا تسکین میدهد و اصولا هیچکدام ادعا نکرده اند که جامعه آنها مدینه فاضله و یا سرزمین نظر کرده الهی و سایر چرندیات بچه گول زن است ولی در کشورهای اسلامی که همه اربابان زور و زر و حاکمین فاسد بی اصل و نسب ادعای تقدس و مقدس مآبی و نمایندگی خداوند بر روی زمین را دارند ، همه درد ها و آلام جامعه را با تزویر و ریا و دروغ عملا زیر قالی جارو و مخفی کرده و روشنگری آنرا تشویش اذهان عمومی دانسته و ریختن خون روشنگر را مباح میدانند!

ادامه دارد.....

6 Comments:
Anonymous Anonymous said...
درود بر ورجاوند جدید النام
براد ر با نفت 70 دلاری کجا بروییم از اینجا بهتر

Anonymous Anonymous said...
درود
برادر این قالب جدید بسیار دیر لود می شود ..تمنا دارم فکری به حالش بکنی ..هرچقدر گشتم این ادرس ایملیت را پیدا کنم نشد که نشد ؟

Anonymous Anonymous said...
سلام. نظرتون درباره تغییر نام وبلاگها به اعتصاب غذا طی سه روز فراخوان اعتصاب غذای اعلام شده از طرف گنجی چیه؟

Anonymous Anonymous said...
doroogh,ria,zolm va har anche be name eslam be khorde mardom midan....

Blogger ورجاوند said...
با تشکر از همه دوستان ، به ناشناس عزیز در مورد اعتصاب غذا و پشتیبانی از نظر اکبر گنجی: من هر کونه فکر و عملی را که بنحوی همدردی با مردم ایران را دارد موافق و و همراهم و آنرا تائید میکنم. باید در مورد جنایات جمهوری اسلامی به دنیا نشان داد همه مخالفیم و یکزبان و یکدل.
به مرد پیر عزیز باید بگویم این قالب در اندازه خیلی کوچک بنظر میرسد بهمین دلیل آنرا بکار میبرم ولی اگر وارد شدن به آن سخت است چشم در آینده آنرا تغییر خواهم داد. به دیانای عزیز و مهربان متاسفانه در ج.ا. اسلام فقط بازیچه و ابزار است نه هدف

Anonymous Anonymous said...
moteshakeram az ezhare lotfet.man linke jadide shoma ro dar peivandham gozashtam.hamishe moafagh bashi