Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Sunday, January 21, 2007
آدم شدن

با سپاس از دوست عزیز الف. دادپی که اجازه دادند شعر بسیار زیبای ایشان را در معرض دید دیگران قرار دهم. بخوانید رنج دل شاعر را که من نام آنرا آدم شدن گذاشته ام


يک نفر اين جا هست

که سوالي دارد؟؟

...
چه کسي پاسخ گوست؟
چه کسي‌هست که روشن‌کند اين‌ذهن‌مرا
و بگويد که چرا؟


کوله پشتي هامان پر از حرف قشنگ
حرف ها رنگ به رنگ
و دريغا که به هنگام عمل
مشت هامان خالي است
از همين روست که هنگام شعار
هرچه مشت است گره خورده و بسته ست
چشم ها هم خسته ست


چه کسي پاسخ گوست؟
ما چه کرديم به جز چند شعار و شب شعر؟
خوردن کيک و سن ايچ
يک تجمع سر پيچ
و تحصن و همايش
و آخر هم هيچ....


چشم وا کن و ببين !
دور فکر من و تو
حلقه هاي کَپَک است
دست هامان همگي بي نمک است .

همتي بايد کرد
تا که آدم بشويم
دست برداريم ز شعر و ز شعار
ز قيافه ز اِفه
همتي بايد کرد
مطمئن‌باش که حل‌مي‌شود اين معضل ‌عدل
اگر آدم بشويم
مطمئن باش که آن پيرزن کور و فقير
آن پسر بچه ي تنها و يتيم
فقر را مي فهمند
عدل را مي دانند
قصه ي ما را هم
از همين روست به ما مي خندند

من و تو آمده ايم
تا که انسان بشويم
تا که بگشاييم بند ها از پي هم
عدل يعني ز تعلق ... ز مَنيت همگي وا بشويم
عدل يعني پر پرواز پرستو بشويم
عدل يعني من و تو ما بشويم
عدل يعني که نقاب از رخ خود بر بکشيم
عدل يعني که بخواهيم که آدم بشويم

Saturday, January 20, 2007
جام تلخ تاریخ
بنا به شواهد موجود در طول عمر 28 ساله جمهوری اسلامی و بنا به اسناد تاریخی تا کنون برای دو نفر داروی تلخ تجویز شده و هر دو پس از در دست گرفتن و تجربه جام تلخ ، ریق رحمت حیات سیاسی را نیز سر کشیده اند.

این جام تلخ به گلوی خودکامگانی واریز میشود که غرور کاذب داشته و دارند و خود را ابر مردان نظامی، سیاسی یا مذهبی جهان دانسته و تصور بر آن دارند که ولایت مطلقه و عنان افکار عمومی مردم جهان را در اختیار دارند و دنیا در خواب است و آنها بیدار و این قدرت توهمات امیال درونی و متفرعن بیمارگونه آنان است که کون و مکان را بگردش در میآورد.

محتویات مجازی این جام چیزی نیست بجز واقعیت. تلخ دارویی که دیر یا زود اثر تریاق خود را به کام تمام خودمحوران نشان داده است.

با نوشیدن این جام ملایان حاکم قبول زحمت شرعی نموده و تایید کرده اند که غلط کرده و غلط تصور نموده و آنچه کرده اند بدون تعقل و مداقه و دقت و فقط بنا به مصالح و مطامع شخصی و نفسانی بوده و راهی را دنبال کرده یا عمل نموده اند که از ابتدا و پایه و اساس غلط و اشتباه بوده است. توابانی هستند که بر اریکه بالاترین مقامات دنیوی تکیه زده فقط با همین جام شوکران راه رهایی مییابند و بناچاری خودکشی میکنند.

مدتی کوتاهی به پایان دو ماهه مرحله اول تحریم جمهوری اسلامی مانده است ولی هنوز گامی مثبت توسط سران منگ جمهوری اسلامی برداشته نشده غیر از سفیهانه شاخ و دندان نشان دادن.

وعده های بی پایه و اساس و شعارهای پوچ و تو خالی و تراوشات موهومی مغز علیل رهبری در سالهای اخیر ، هر انسان آگاهی را به تفکر در عاقبت سیاه این مالیخولیا وادار میکرد و هم اکنون آثار شوم این افکار سیاه و رویای خلیفه گری جهان چهره خود را با چنگ و دندان و واقعیت ملموس خود را نشان داده است.

البته هنوز راه دیگری نیز وجود دارد و آنهم نابودی کامل ایران است. وسوسه نابودی نفوس و ویرانی ایران را نیز در افکار احمقانه و علیل سران سپاه پاسداران میتوان مشاهده نمود و دایم اجرای آنرا توسط دست آموز خود احمقی نژاد به خفتگان به تقصیر و سران رویا زده نظام تزریق میکنند.

با آنکه مسلم میدانند اگر جنگی در گیرد برق آسا و بنیان کن و ریشه برانداز و در مدت کوتاهی نه نادر بجا میماند و نه نادری ، باز هم با تبلیغات دروغین مردم را فریب میدهند که چنین میکنیم و چنان.

آقای رهبر بیدار شو و عنان آینده ملت در بند ایران را به دست ناتوان احمقی نژاد و اربابان جنگ طلب پشت پرده قرار نده.

مگذار حماقت ناشی از غرور داشتن چند اسباب بازی جنگی که توهم بر آن دارند سرنوشت ساز و سد سکندر مقابله با تسلیحات مرگ آور و خانه برانداز سایر ساکنان دهکده جهانی است، آتش بی مهار خود را به زندگی ایرانیان در بند اسیر موهومات تو و سایر خودکامگان جاری سازد.

مرگ عقاید ارتجاعی و بدعت "شیعه خمینی" و رویای خلیفه گری جهانی مدتهاست فرا رسیده است.

از سلف خود تبعیت کن و جام زهر تاریخ "واقعیت" را بالا بکش.

آخر خط خیلی نزدیک است.
Tuesday, January 16, 2007
اعدام

خبر روز آن بود که:

"برزان ابراهيم التکريتی و عواد حامد البندر ، سحرگاه امروز اعدام شدند"

من با اعدام بهر صورت ، با رای هر دادگاهی ، بهر جرمی یا دلیلی مخالفم و آنرا نشانه سبعیت بشری، جنایت قانونی و نوعی آدمخواری تبلیغاتی میدانم. مهم نیست در آمریکا ، چین ، ایران یا حتی در دوبی اتفاق بیافتد. آدمخواری ، آدمخواری است. مهم نیست معدوم: هیتلر ، مائو ، استالین ، صدام یا خامنه ای باشد. آنچه که مهم است هیچ انسانی از انسان دیگر برتر نیست که بهر نامی حق بخود یا رژیمی که جیره خوار آنست بدهد و انسان دیگری را معدوم الدم کند. هرچند جنایت یا خیانت معدوم اثبات شده باشد. آویختن، تیرباران، گیوتین، صندلی الکتریک، آمپول سیانور یا هر نوع وسیله دیگر که زندگی کسی را پایان دهد چه مرد یا زن ، همه و همه نشانه سبعیت ماست.

تا کنون هیچ آماری و هیچ نشانه ای بدست نیامده که اعدام باعث درس دادن یا ترس جامعه میشود و درست بعکس ثابت شده ترس جامعه را از "قتل نفس " و شنیع بودن "کشتن" را کاهش داده و امری پیش پا افتاده میکند.

در قوانین جوامع روشنفکر و ملل پیشرفته ای که حل مسایل اجتماعی را به منافع فردی ، حزبی ، سیاسی یا مذهبی خویش ترجیح میدهند ، مصوبه ای بنام اعدام وجود ندارد. بلکه قانونگزار را سعی بر آنست که با تصویب قوانین و لوایح صحیح ، جرم و جنایت را کاهش دهند نه اینکه با وقوع جنایتی، باب جنایات دیگر را بازگشاهی و راه را برای اعدام باز کنند. قبح و زشتی قتل نفس را پاس و زندان را صد بار اشرف بر کشتن فرد میداند.

در این جوامع ، لغت انتقام که سبب کشتن قانونی دیگران است به فراموشی سپرده شده زیرا این انتقام است که سبب وضع قوانین اعدام میشود نه جامعه دوستی قانونگزار. هرچند در اقالیمی که اعدام شرعی و قانونی! است، هنوز سبعیت انسان وحشی و تشنه بخون انسان دیگر بودن حاکم و پا بر جاست.

در کشوری مانند ایران که اعدام و سنگسار و قطع دست و پا نوعی هنر مذهبی تصور میشود و انواع شکنجه های روحی و جسمی و تجاوز به ناموس و مال دیگران را با جاری کردن جند جمله عربی چاشنی و بخورد جامعه منتقم میدهند، اختراع وسایل و ایزار اعدام و شکنجه را معاونت با خدا و اطاعت از فرامین او قلمداد کرده ولی در حقیقت ضعف نفس عماره و حس انتقام خود را زیر این پوشش مخفی میکنند. از ابزار قطع دست و پا و انگشت گرفته تا میله و منجنیق و اعدام با جرثقیل و سوزاندن و تجاوز جنسی.

کسی از این حیوانات نپرسیده که: خدایی که خود روح به جسم انسان دمیده اگر با مرگ کسی موافق باشد، آیا آنقدر قدرت ندارد که وی را قبضه روح کند؟ آیا وی نیازی به همیاری اعمال و افکار انتقامی ضعیف که زایده نفس انسانی شماست دارد؟

مردمی که به انتقام کشی ترغیب میگردند مسلما از کشتن دیگران نیز فروگذار نخواهند کرد. کسانی که در آغاز انقلاب اعدام توسط رژیم سابق را محکوم میکردند بزودی خود دستشان به کشتن و اعدام آلوده شد و مسلما این سیر نزول شان انسانیت با اعدامهای فردی یا گروهی هیچگونه جرم و جنایت را در جامعه محو یا کمتر ننموده و نخواهد نمود.

امروز در عراق سنی ها و در ایران شیعیان را فقط برای اجرای مقاصد سیاسی و منویات حاکمیت مانند حیوانات ذبح اسلامی میکنند و همیشه بوی انتقام فردی از این اعدام ها میآید نه اصلاح بشریت.
Thursday, January 11, 2007
گویا، شاید، اگر

گویا دولتمردان دنیای آزاد بخصوص آمریکا بعد از سالها کم کم چشمان خود را از خواب غفلت باز کرده و بیدار میشوند. شوخی گرفتن تازه بدوران رسیده های قرن بیستم را خاتمه ای در آغاز قرن بیست و یک را لازم است.

بازیهای پشت پرده و بده و بستان های پنهانی و لاس خشکه سیاسی آشکار و حتی باج نفتی دادن و بالا بردن مصنوعی بهای نفت خام بجای آنکه ملایان خودمحور را تشویقی بر متمدن شدن و احترام گذاشتن به حقوق ایرانی و سایر ملل باشد مایه خود بزرگ بینی و جری تر شدن و زنجیر پاره کردن و پاچه گیری بیشتر آنان شد. با دستور شخص خلیفه اعظم بود که بطور علنی ترورهای داخلی و خارجی را افزایش دادند.

پایگاههای آموزش تروریست بین المللی در ایران و حتی در خارج برقرار کردند تا جایی که هنوز افراد ارشد القاعده آزادانه در ایران زندگی میکنند.

کشتار و محدودیت بیشتری برای اقلیت های مذهبی از سنی و بهایی تا دراویش قادری را شدت داده و ده ها مسجد اهل سنت را به آتش کشیدند و یا با خاک یکسان کردند.

علنا به سازمانهای تروریستی کمکهای میلیونی از کیسه خلیفه بخشیدند.

بر علیه تمام مسلمان سنی برخاسته و باورهای آنانرا دستیازی و بجایی رساندند که مراسم عید عمرکشان از اعیاد رسمی و مورد پشتیبانی عملی شپشوهای قم و تهران قرار گرفت و سی دی های اجرای نمایش در خانه ملایان حاکم را مجانی به این و آن میدادند.

تهدید دهکده جهانی به آنکه همه جای جهان زیر پوشش موشکباران آنان است و با دلار اهدایی از فروش نفت بشکه ای 74 دلار توسط سرمایه داران فرصت طلب غرب، تهیه مخفیانه بمب اتمی و کشتار مردم جهان را .... حق مسلم سیدعلی پایین خیابانی دانستند، از تنگه هرمز گرفته تا قلب اروپا.

چیز دیگری نمانده بود که ادعا کنند خدا هم اشتباهاتی کرده و ماموریت دارند اشتباهات خدا را مرتفع نمایند!

چنان نفوذ ارهابی خود را در کشورهای عربی بخصوص در لبنان و عراق گسترش دادند که مامورین اعدام صدام از ریزه خواران و آدمکشان حرفه ای بیت رهبری و مُبلغ افکار و اعمال غیر انسانی شخص خامنه ای حتی در آخرین لحظات زندگی محکوم به مرگ بود.

آمریکا و دستگاههای اطلاعاتی تازه فهمیده اند در پشت هر فتنه ای در خاورمیانه و حتی دورتر، انگشت کثیف ملایان حاکم بر ایران نمایان و این ملعبه ها و مزدوران حکومت ملایان هستند که آنرا اجرا میکنند.

شاید واقعاً سیاستمداران غرب از دلقک بازیهای ولایت مطلقه آگاه شده اند. شاید منافع موقتی را کنار گذاشته و قدری بخود آمده اند که توله مار پرورشی خودشان که برایش اسلحه و قرآن فرستادند امروز افعی بزرگی شده و خودی و غریبه نمیکند و باید سر آنرا کوبید و له کرد.

هنوز معلوم نیست که دستگیری سران سپاه در دو هفته گذشته و قطع فعالیت و معاملات با بانکهای دولتی ج.ا. و بستن قهری کنسولگری (بخوانید لانه تروریست) ج.ا. در اربیل عراق، نشان از سیاست جدیدی در مقابله با ملایان دارد یا همان بازی نعل وارونه مهم جلوه دادن ملایان و حکایت لولوی سر خرمن در میان کشورهای عربی منطقه است؟

گویا، شاید، اگر .... بازی جدیدی نباشد بارقه ای از امید است.
Monday, January 08, 2007
غریب آشنا یا آشنای غریب
این مقاله از من نیست بلکه یکی از دوستان فرستاده تا از سایرین در مورد صحت آن سئوال کنم

ام القرا جاييه است که رنگهاي رنگين کمان مکروهند و رنگ سياه مستحب

ام القرا جاييه است که اول ازدواج مي کنند بعد همديگه رو مي شناسن

ام القرا جاییه که همه بَدَن مگر اينکه خلافش ثابت بشه

ام القرا جاییه که تا آدم نکشته باشی وزیر و وکیل نمیشی

ام القرا جاییه که بهشتش زير پاي مادراني است که حقي از زندگي و فرزند و همسر ندارند

ام القرا جاییه که کودکان زاده مي شوند تا عقده هاي پدرها و مادرهاشان را درمان کنند

ام القرا جاییه که شوهر ها انگشتر الماس براي زنانشان مي خرند اما حوصله 5 دقيقه قدم زدن را با همسران ندارند

ام القرا جاییه که یه ملای شپشو از صد تا دکتر و مهندس بالاتره

ام القرا جاییه که جا ...شای شرعیشو از عبا و عمامه میشه شناخت

ام القرا جاییه که همه با هم مساويند و بعضي ها مساوي تر

ام القرا جاییه که براي مريض شدن و پيش دکتر رفتن حتماْ بايد پارتي داشت

ام القرا جاییه که با ميلياردها پول بعد از سالها فقط مي توان براي مردم مصيبت ديده چند چادر برپا کرد

ام القرا جاییه که اول شخص رو اعدام میکنند بعد که بیگناهی وی ثابت شد ادعا میکنند جاش تو بهشته

ام القرا جاییه که زن و شوهرا قبلا همدیگه رو برادر و خواهر صدا میکردن

ام القرا جاییه که رهبرش به ضرب یه لول تریاک فرد اعلا میتونه 4 کلمه حرف بزنه

ام القرا جاییه که تحصیل کرده و استاد دانشگاه خونه نشینه ، بیسواد و احمق دانشمنده و وزیر

ام القرا جاییه که خنده عقل را زائل مي کند

ام القرا جاییه که زن بايد گوشه خونه باشه و البته اون گوشه که آشپزخونه است و بهش مي گن مرواريد در صدف

ام القرا جاییه که مردم سوار تاکسي مي شن زود برسن سر کار تا کار کنن و پول تاکسيشونو در بيارن

ام القرا جاييه است که 33 بچه کشته مي شن و ماموراي امنيت شهر مي گن: به ما چه. مادر پدرا مي خواستند مواظب بچه هاشون باشند

ام القرا جاییه که دروغ گفتن از احکام شرعیه

ام القرا جاييه که نصف مردمش زير خط فقرن اما سريالاي تلويزيونيشو توي کاخها مي سازن

ام القرا جاییه که تریاک کشی نشونه رهبریه

ام القرا جاییه که 2 سال بايد بري سربازي تا بتونی بعدش عملگی کنی

ام القرا جاییه که تعداد اعدامیا از متولدین بیشتره

ام القرا جاييه که موسيقي حرام است حرام

ام القرا جاییه که رییس جمهورش هنوز نمیدونه باباش کیه

ام القرا جاییه که دختراشونو دو دستی برای عربا چوب حراج میزنن

ام القرا جاییه که همه با هم خواهر برادرن اما اين برادرا وقتی خواهرا رو نگاه مي کنن ياد تختخواب مي افتن

ام القرا جاییه که گريه محترم و خنده محکومه

ام القرا جاییه که جاده هاش فقط تله برای کشتار مسافراشه

ام القرا جاییه که هر ملاییش یک زندون مخفی داره

ام القرا جاییه که وطن هرگز مفهومي نداره و باعث ننگه

ام القرا جاییه که مشنگ ترین رییس ام القرای دنیا رو داره و به میمون میگه زکی

ام القرا جاییه که همه شغلها پست و بي ارزشند مگر چند مورد انگشت شمار

ام القرا جاییه که وقتي مي ري مدرسه کيفتو مي گردن مبادا آينه داشته باشي

ام القرا جاییه که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است

ام القرا جاییه که توي فرودگاه برادر و پدرتو مي توني ببوسي اما همسرتو نه...

ام القرا جاییه که وقتي از دختر مي پرسن مي خواي با اين آقا زندگي کني مي گه: نمي دونم هر چي بابام بگه

ام القرا جاییه که دختر تا هفت ساله شد برای مرد 70 ساله عقدش میکنن

ام القرا جاییه که وقتي مي خواي ازدواج کني 500 نفر رو دعوت مي کني و شام مي دي تا برن و از بدي و زشتي و نفهمي و بي کلاسي و خریت تو کلي حرف بزنن

ام القرا جاییه که گریه بر هر درد بیدرمان دواست

ام القرا جاییه که پای چپت وارد خلا میشی تا با انگشت وسط دست راست به رهبرش درود بفرسی

اين ام القرا به نظرتون غریب آشنا نیست؟