Invisible Hit Counter
ورجاوند
سال 1389
سال تبلور آزادیخواهان ایرانی
سال سقوط ولایت مطلقه فقیه
Saturday, December 30, 2006
پیام سال نو

پینوشه ، دیکتاتور شیلی رفت ....

نیازوف ، خودمحور ترکمنستان ....

صدام ، فرعون عراقی رفت ....

سید علی .... حالا دیگه نوبت توست.
Sunday, December 24, 2006
تحریم حرامیان
بالاخره سران رژیم جمهوری الحادی به آرزوی چندین ساله خود رسیدند و با اعمال نعل وارونه زدنهای ملایی از جمله تمرّد و سرکشی از قوانین بین المللی، به بازی گرفتن و گروگان گیری افکار ملل ، وقت کشی ، پرده پوشی حقایق و استنکاف از خواسته های معقول دهکده جهانی و عدم رعایت حقوق بشر ، شورای امنیت را وادار نمودند که ایران را با قاطعیت آرا ، مورد تحریم جهانی قرار دهند.

با اجماع این توافق دولت جمهوری الحادی شبیه جنایت کاران و باجگیران از جامعه ملل متحد مطرود و ظاهرا از بسیاری از حقوق بین الملل برخوردار نخواهد بود. ملایان گوشه عزلت خواهند گزید و از نظر اقتصادی در تنگنا قرار خواهند گرفت و ...

این حقیقت است ولی متاسفانه واقعیت چنین نیست.

حقیقت آنست که اجماع حکام پس از بند و بست های سیاسی و عقد جلسات محرمانه و زیر و زبر کردن رادع های اقتصادی بین خود به این نتیجه رسیدند که سر مار را یافته و ظاهرا میخواهد آنرا بکوبند ولی واقعیت تلخ آنست که این مردم دربند ایران و بخصوص طبقه فقیر است که ضربه را بر خود حس میکند نه ملایان مرفه تا خرخره در مال و منال. این ملت اسیر ایران است که تاوان حماقت و اشتباهات پی در پی ولی مطلقه فقیه را میپردازد و این درماندگان از همه جا مستأصل هستند که از این ببعد بیشتر به ریزه خواری دور ریز سفره ملایان حاکم با آن ثروتهای افسانه ای و مال و عقار دزدیده شده از سفره خودشان، وابسته میشوند.

واقعیت آنست که بازنده این قمار مردم استحمار شده ایرانند و بر ماهیت حاکمین قاهر و مال اندوز و ستم پیشه ولایت مطلقه کوچکترین خللی پدید نخواهد آمد. زمینه را برای چنین روزی سالهاست مهیا کرده اند، زندانهای جدید بطور قارچ گونه در حال تولید و آماده بلعیدن مخالفین است. سازمانهای اطلاعاتی متعدد و در میان مردم کوچه و بازار و ادارات در همه جا رسوخ کامل کرده و از مسجد تا دانشگاه سیطره نفوذی آنان و خیانت به آرمان ملت گسترده شده است.

از این ببعد به گفته عبید زاکان ... یک بدین چنگ و دو بدان چنگال ... یک بدندان چو شیر غرانا .... دگراندیشان و مخالفین را سر به نیست و یا به قعر فراموشخانه های نا کجا آباد پرتاب میکنند. اعدام و ترور مخالفین مانند سری قتلهای زنجیره ای تکرار و از خورد و کلان و پیر و جوان نخواهند گذشت. امروز بهانه ای بزرگتر از بهانه های کهنه شده جنگ فرسایشی ایران و عراق در دست دارند. امروز بخورد مردم میدهند که " دنیا با ایرانی در جنگ است " و نمیگویند این حماقت و خودمحوری و نارسیسم الحادی ما قدرت طلبان مالیخولیایی بود که چنین سرنوشتی را برای شما رقم زدیم. نمیگویند طمع ما به خلیفه گری اسلامی و بلعیدن کشورهای کوچک و استثمار مسلمانان منطقه بود که جهان را به وحشت در آستین پروردن هیتلر و موسولینی و استالین دیگری انداخت و به مقابله با این آزمندی سیری ناپذیر وادار نمود بلکه میگویند: سران شرق و غرب با شما مردم شریف در خصومتند و دشمن شما و خواسته های شما هستند. بهمین جهت بود که گفتیم از اتم باید استفاده کنیم چون ما " عاقلین " امروز را میدیدیم! و شما سفها .... همکاری کنید و جهاد اصغر و اکبر راه بیاندازید و ترور کنید و بکشید و بسوزانید و کودکان و زنان را بگروگان بگیرید تا ما همچنان بر سریر قدرت باقی بمانیم و این همان فرمان جهاد اصغر و اکبر است که از فلان ملا روایت شده و به امضای امام زمان رسیده.

اگر واقعاً شورای امنیت میخواهد امر تحریم را با این جرثومه های الحادی جدی بگیرد فقط یک راه دارد که ظرف بسیار کوتاهی مردم میفهمند شکم گرسنه را با لاطاعلات این ملحدین و از خدا بی خبران نمیتوان سیر نمود و حتی بدون شلیک گلوله ای از خارج ، ایران و ایرانی علیه آنها برخاسته و آنان را از سریر قدرت و اوج عزت استکباری به زیر میکشند و آن قطع معاملات محرمانه پشت پرده خرید نفت ارزان از ایران و عدم اجازه صادرات نفتی است. اینکه فقط گفته شود تحریم میکنیم و سپاه مزدور پاسدار در خفا سلاح قتاله علیه مردم ایران و منطقه را که با پرداخت پنجاه برابر قیمت از سازمانهای قاچاق و مخفی و آشکار همان محکوم کنندگان بخرند ، تحریم نیست بلکه شانتاژ مافیایی و کلاهبرداری اقتصادی است و مردم ما با آن آشنایی کامل دارند. جلوگیری از صدور نفت بهر صورت و سیاستی یعنی سقوط فوری نمرودان زمان.

روزی ملای تازه بدوران رسیده ای در پاسخ آنکه روحانیت حاکم چه موقع از عرصه سیاست کنار میرود؟ مستانه و در مقابل دوربین تلویزیون پشم شیشه گفت: آخوند اگر سوار خر شد تا خر را سَقَط نکند از آن پیاده نمیشود. 28 سال است که ملایان سوار خر مرادند و سرمست و قهقهه زن.

آیا فردوسی که رحمت بر آن تربت پاک باد راست گفت که:

چنین است رسم سرای درشت

گهی پشت بر زین گهی زین به پشت

Saturday, December 23, 2006
قمارباز
میگویند لیلاج قماربازی بود که قاپ را از روی زمین به پشت بام میانداخت و در هنگام هوا رفتن قاپ و پیش از فرود بر روی پشت بام نشستن آنرا میخواند. زمانی از وی پرسیدند که با این همه تبحر و قدرت در قمار چرا حصیر و خشت نشینی؟ پاسخ داد کسی مرا لیلاج قماربر نمیشناسد من لیلاج قماربازم! لیلاج چنان نام بزرگی بود که جوجه قماربازان تازه کار جرات مقابله با وی را نداشتند و اصولا ترس از آوازه شهرت سیاه او جایی برای رویارویی با وی را نمیگذاشت. ولی در حقیقت همیشه بازنده بود و با تمام نام و آوازه شهرت او در فقر و فاقه و دور از مردم و اجتماع مرد هرچند هر چه کرد به خود کرد.

در بیست و هشت سال گذشته قماربازان رژیم الحادی ایران بسر کردگی تشنگان قدرت روح الله هندی زاده با نام مستعار موسوی خمینی و خلف حرامزاده و نامشروع وی علی پایین خیابانی با نام مستعار خامنه ای ، دست به قمارهای بزرگی زده اند که همیشه نتیجه آن باخت مسلم و دردآور بوده و به بهای سرمایه ملی و عرق و پوست و گوشت و خون و از همه مهمتر هتک آبروی ملت ایران تمام شده است.

به کمک بوقهای تبلیغاتی رژیم، از تعظیم گران نمازهای جمعه رژیم منحوس گرفته تا روزینامه های دستمال بدستان حرفه ای کیهانی و مداحان رادیو تلویزیون پشم شیشه جمهوری الحادی، همواره همانگونه عمل میکنند که گوبلز برای رایش سوم کرد و سیاه بندی و قلب واقعیت و نعل وارونه زدن را بجای واقعیت بخورد ملت اسیر ایران میدهند. فقر را ثروت، تباهی را روشنی، قاتلان را بشر دوست، مذمت را تعریف، بی شعوری را منطق، استحمار را استقلال، شکست را موفقیت، اسارت را آزادی، موهومات را روشنفکری، خفاکاری را روشنگری، حمقا را سیاس، فردپرستی را مذهب، رنج و شکنجه را سعه صدر، ترور و آدمکشی را جهاد، جباری را رحم و شفقت، دریوزگی را خدمت، هتک آزادی ایرانی را حقوق بشر، خشونت را لطافت ، قهر را مهربانی، ظلم را عدل، ددمنشی را انسانیت، تابع شیطان را آیت الله و دنیاپرستی را روحانیت نام نهاده اند.

دانشمندان ما خانه نشین و بی مصرف و پوچ مایگان جاهل ، مصدر کرسی های علمی شده اند. خرافات را چنان در میان فرهنگ مردم رسوخ داده اند که امروزه حتی به اصطلاح تحصیلکردگان ساده اندیش نیز بدون ذکر اوراد و ادعیه خاص و معین شده رژیم الحادی ، آب نمیخورند.

این کارنامه سیاه حکومتی است واپسگرا که در 28 سال گذشته فقط با خدعه و دروغ و ارعاب و قوه قهریه بر جان و مال و ناموس و شرف ایران و ایرانی حکومت کرده است. قدرت طلبان فاحشه صفت ، بخوبی میدانند آنروزی که نعل وارونه نزنند و سیاهی را سپید نشان ندهند روز آخر و قیامت زمینی آنهاست. این قدرت طلبان تشنه به خون دریافته اند که دوران قمار و لیلاجی آنان به پایان نزدیک و بازندگی واقعی آنان از همان ابتدای تکیه زدن بر سریر قدرت آغاز شده بوده و در طول 28 سال، این ملت ایران بود که تاوان قماربازی آنان را میپرداخت. امروز چنان کوس رسوایی آنان بر سر کوی و بازار است و چنان دستهای کثیف و جنایتکار آنان رو شده که از شرق و غرب دربها را بروی آنان میبندند و هر روز نام گروه جدیدی از آنان بنام تروریست بین المللی منتشر میشود. آخرین نمونه آن محکومیت سران رژیم ضد بشری در دادگاه فدرال آمریکا به اتهام بمب گذاری سال 1375 و کشتار 19 آمریکایی در مجتمع خُبر عربستان سعودی بدستور مستقیم سید علی پایین خیابانی بوده است. در نتیجه رای صادره به ازاء ترور هر نفر 12.834.000.000 تومان از ایران تقاص خون میخواهند. درست همانروزی که ملایان دد صفت 9 ایرانی دیگر را بر دار کشیدند و بار دیگر مُهر حقوق بشر الحادی خود را بجهانیان نشان دادند.

تف بر شما ملایان قدرت طلب گرگ صفت که شرف ایران و ایرانی را بازیچه امیال خودبزرگ بینی خود قرار میدهید. هر از چند روز برگی از قماربازی شما رو میشود و کوس رسوایی ملایان بیشتر بر سر کوی و بازار زده میشود.
Sunday, December 17, 2006
حمقا و عقلا
از نظر اصولی مردم دنیا را به دو گونه کلی میتوان تقسیم نمود حمقا و عقلا. گروه اول قابل تقسیمات کوچکتر نیستند ولی میتوان آنان را با شماره درجه بندی نمود و از یکدیگر متمایز نمود. معمولا هر انسانی در طول زندگی خویش گاهی به این درجه نزول میکند و اشتباهات تکراری و قصورات سهوی و عمدی افراد را میتوان از این نزول نامید. هنر عاقل آنست که تعداد این لغزش ها را کاهش دهد و اغلب با موفقیت نیز همراهند

عجب آنست که اصولا احمق بودن دردسر و زحمتی ندارد ولی عاقل ماندن نیاز به تفکر ، تعمق ، کار سخت ، کوشش ، تحصیل علم و داشتن هزاران تجربه ریز و درشت دارد. اگر احمقی خطا کند (که دایم در عین الخطاست) هَرَجی بر وی نیست ولی اگر عاقلی .... آنگاه است که همه و همه بر وی میتازند که چرا؟

عادت و خلق و خوی انسان عاقل آنست که هر چه را میبیند یا میشنود با منطق و شعور بررسی و سپس قبول یا رد یا از کنار آن میگذرد. در مورد احمق چنین نیست. از آنجا که بخاطر نا آگاهی و عدم تشخیص و یا گاهی حتی بی دلیل اجازه میدهد دیگران برایش تفکر و تامل کنند و نیازی به تعمق در امور ندارد نا آگاهانه اسیر توهمات و مالیخولیا میگردد و همه وقایع را ورای تعقل ناداشته خود میداند. با خرافات میسازد ... به شانس و اقبال رو میکند ... به قضا و قدر و پیشگویی متوسل میشود. اینجاست که فرصت طلب که دلیلی بر عقل وی نیامده پیدا میشود و با سر کتاب باز کنی و پیشگویی های ممکن و غیر ممکن و فال و جادو و جنبل و افسون از سادگی فرد خود باخته سوء استفاده و شخص را گاهی تا روز مرگ وی ، در استحمار و جمود فکری نگهمیدارد. با این روش ساده همواره خود را بر مردمی که با شعار ولی نه با شعور بنوعی خو گرفته و ادامه حیات میدهند ، تفوق و برتری را ادامه داد. نمونه های اینگونه فرصت طلبان و بت های تهی در تاریخ فراوان و بسیارند. گاهی آنقدر شعار گسترده و همه گیر و فریباست که میتوان ملتی را نیز با آن به استحمار کشید. از Deutche uber alles گرفته تا روح منی خمینی! تهی ولی فریبنده.

فرصت طلب به سرعت از خود چهره ای خداگونه میسازد و هر روز اصرار بیشتری دارد که اَنَ الحَق ! اقرار بر آن دارد که عقل کل مردم است و از نظر عقلی خود را بهر العلوم و نان و آب و زندگی مردم از برکات وجود اوست. خود را حاکم بر جان و مال مردم میداند و لقب رهبر و پیشوا بر خود مینهد. ولی در همان حال و از وحشت روشن شدن مردم ساده و آگاهی فریب خوردگان موسمی و باقی ماندن بر کرسی مافیای قدرت به سلاح و ارتش و نیروهای اطلاعاتی وابسته میشود. اس اس و ساواما و ک جی بی را بنیاد و با ترس و وحشت از سقوط حتمی، اقدام به تهیه چندین سازمان امنیتی مختلف و چند ارتش گوناگون برای محافظت خود و در عین حال رو در رو نهادن آن قوا با یکدیگر میکند ، زیرا در همان حال به هیچیک از آنان نیز اعتمادی ندارد. در زمان اس اس هر گاه به یکی از سران نظامی شک میکردند ، با پیکی مخصوص برایش یک قبضه ماوزر از طرف پیشوا میفرستادند و شخص میدانست راهی بجز خودکشی نیست ولی حدود پنجاه سال پس از شکست آن ارتش هیولایی و در نقطه دیگری از جهان مرتبا هواپیماهای حامل سران ارتش و سپاه بدلایل غیر منطقی یا شبه فنی! بر روی زمین یا در آسمان منفجر میشوند و گروه بعدی پست خالی رفتگان را موقتا در دست میگیرند و آنرا قضا و قدر و سرنوشت میداند.

معمولا جامعه آگاه در برهه ای از زمان، زیر فشار پوپولیسم و ترورهای فردی و گروهی ، ساکت و بی تفاوت میماند زیرا معمولا راهی جز این نیست. ولی فریبکار ، نیاز به بیعت مکرر کل جامعه از خود را حس میکند. این خلا لذت از قدرت را با گونه ای تردستی و بهانه میتوان مانند تئاتری گسترده بر روی صحنه آورد که معمولی ترین سناریوی پشتیبانی از خودمحور را همیشه میتوان موضوع انتخابات نمایشی بشمار آورد. در این نمایش روحوضی و تکراری کلیه شعارهای از قبل فراهم شده و مزدوران دستچین را مطابق خوش خدمتی و وابستگی آنان همچون رگبار مسلسلی به سوی حمقا شلیک میکنند و ظاهرا احمق را تصور بر آن است که برای خود و آینده خود تصمیم میگیرد و یا در توهمات خویش و ببهانه فردی آزاد و دموکرات تصور بر آن دارد که به نماینده خود رای میدهد ولی غافل از آنست که باز هم بازی خورده و دستاویز قدرت قاهر و اگر عاقلی سئوال نمود: چرا ؟ پاسخ آنست که از این ستون تا آن ستون فرج است و یا سگ خونخوار را به گرگ درنده ترجیح میدهد و یا حقوق مدنی خود را به آزمایش گذاشته است!

ولی هفته ای بعد که اعلام شد صورت منتخبین از جانب امام زمان توشیح شده و یا قلب واقعیات را در نتیجه آن اتنخابات حس کند ، صد ها لعنت بخود میفرستد که: این آخرین بار بود که رای دادم ولی در همان حال در اندیشه نداشته ، خود را برای نمایشی دیگر و تایید خواسته های ولینعمت فکری آماده میکند. زیرا احمق نیاز به ولینعمت فکری دارد، نیاز به رهبری دارد ، نیاز به شبانی دارد که وی را به چراگاه تعفن فکری خود هدایت کند اما عاقل .... برای خود تصمیم میگیرد و زمامدار خود است.

آیا حجت شما اندیشه شماست یا مستضعف هستید؟

Tuesday, December 05, 2006
از شعار تا شعور

















یکی از عللی که آقای ا.ن. ، سگ بارگاه رهبری با روزنامه نگاران داخلی سر جنگ دارد ، ترس از مچ گیری خود و اعوان و انصار فریبکار از طرف روزنامه نگاران مسئول و دلسوز است که معمولا با اتهام توهین به مقام رهبری (در یک مورد روزنامه ای نوشته بود آقای رهبر و همین دلیل بر توهین شناخته شد!) یا افشای اسرار نظام (در مورد دیگری روزنامه ای نوشته بود مرزهای شرق و غرب در اختیار مافیای قاچاقچیان مواد مخدر است) و یا پخش اکاذیب (روزنامه ای نوشته بود (ارگانهای سپاه و کمیته بلعنده بیش از نیمی از کل بودجه ایرانند) تعطیل و زندان و شکنجه میشوند. روزنامه نگار متعهد به مردم ، اگر مقاله ای را نوشت باید از هفتخان ملایی (نه هفتخوان) و از هفت طبقه آسمان ممیزی ، سانسور ، خط خوردگی و چند باره نویسی بگذرد تا در انتها آنچه باقی میماند گزارشی شود که نقل از دفتر امور رسانه های ریاست جمهور یعنی دروغ بزرگ شده و تبلیغات چرند دولتی و احمدی نژادی تحت عنوان آرمانهای انقلاب اسلامی در افزایش مشارکت مردم ونزوئلا موثر بوده است...... از آب در آید.

مسلما خواننده خبر تعجب نخواهد کرد که فردا نیمی از مردم ونزوئلا داوطلبانه ختنه و با دیشداشه عربی و عبا و عمامه قمی به خیابان بیایند و بقیه با شعار یا روسری یا تو سری ، مقنعه بسته و به کنج مطبخ نزول و به کارخانه تولید جوجه های اسلامی تبدیل شوند به همانگونه که کوبای فیدل کاسترو شد!

همین روزنامه در بخش اقتصادی خود مقاله ای نیمه سانسور شده دارد (از پرش و برش جملات دردمند آن کاملا مشخص است بخشهایی از مقاله ختنه اسلامی شده است) در مورد ساکنین قلعه علیمون در نزدیک شهر ری و پایتخت امپراتوری علی آقا (با آپارتمانهای متری 6 میلیون تومانی و تونل های میلیاردی حهت نماز گزاری سگ بارگاه رهبری) قرار دارد. از آنجا که این قلعه مفتخر به داشتن ملای فارغ التحصیل در رشته دروغ و اغراق از دانشگاه های معتبر جهانی فیضیه قم نیست ساکنین آن هنوز در قرون سیاه گذشته زندگی میکنند و تناقض و دهن کجی همین مردم در این است که گویا ماموران رژیم آخوندی هنوز دیش های ماهواره را جمع نکرده اند!

هر دو گزارش را بخوانید و برای اولی بخندید و برای دومی ..... آقای مهدی جامی را مطلع کنید.